گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر قران مهر
جلد چهارم
پدیده نفاق



پدیده نفاق قرآن کریم در آیهي شصت و دوم سورهي نساء به پیامدهاي کارهاي منافقان و سوگندهاي آنان اشاره میکند و
میفرماید: 62 . فَکَیْفَ إِذَآ أَصبَتْهُم مُّصِ یبَۀٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ ثُمَّ جَآءُوكَ یَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنْ أَرَدْنَآ إِلَّآ إِحْسناً وَتَوْفِیقاً پس چگونه، وقتی
به خاطر دستاورد پیشینشان، مصیبتی به آنان در رسد، پس از مدتی نزد تو میآیند، در حالی که به خدا سوگند یاد میکنند، که ما
جز نیکی کردن و توافق (میان طرفین نزاع،) ارادهاي نداشتیم؟! نکتهها و اشارهها: 1. مقصود از مصیبتهایی که دامنگیر منافقان
میشود چیست؟ مفسران چند احتمال را مطرح کردهاند: الف) نابسامانی، بدبختی و توسعهي ظلم و فساد و هرج و مرجهاي ناشی از
داوري افراد ناصالح و ستمگر؛ ب) رسوایی منافقان در میان مردم؛ ص: 182 ج) بلاها و شکستهاي
در آیه، مانعی ندارد که هر سه دیدگاه مقصود باشد. 2. مراجعه « مصیبت » غیرمنتظره از سوي خدا. البته با توجه به مطلق بودن واژهي
به طاغوتها، مشکلات و مصایبی را در پیدارد اما در حقیقت اعمال خود انسان عامل اصلی این خطرها و مشکلات است. دیده
ببندي و در افتی به چاه این گنه توست نه حکم قضاست (پروین) 3. منافقان ادعا میکردند که نسبت به پیامبر صلی الله علیه و آله یا
طرفین دعوا نیکی کردهاند؛ چون آنها براي ارجاع داوري به بیگانگان اینگونه بهانه میآوردند که، اولًا آوردن داوري نزد پیامبر
صلی الله علیه و آله با شأن ایشان سازگار نیست، چون غالباً طرفین دعوا سر و صدا راه میاندازند و ثانیاً، همیشه یک طرف دعوا
ناراضی است و طبعاً داوري سبب دشمنتراشی میشود؛ پس ارجاع داوري به بیگانگان به نفع پیامبر و طرفین دعواست. منافقان بهانه
میآوردند که اصولًا نظر ما از مراجعه به بیگانگان آشتی دادن و ایجاد توافق میان طرفین نزاع بود، نه داوري. آري، توجیه
خلافکاريها یکی از روشهاي منافقان است. 4. منافقان آنقدر منحرف هستند که پس از مبتلا شدن به مصیبتها هم بیدار
نمیشوند و باز در صدد برمیآیند که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله را با سوگندهاي دروغ و ادعاهاي خیرخواهانه بفریبند؛ یعنی
صفحه 46 از 117
آنان واژههاي مقدس را دستآویز اهداف نامقدس خود میکنند. آموزهها و پیامها: 1. منافقان سوگند به امور مقدس را پوششی
براي رسیدن به اهداف خود قرار میدهند. 2. مشکلات منافقان دستآورد خود آنهاست. 3. منافقان را از بهانهتراشیها و
توجیهگريهاي مقدسمآبانه بشناسید. *** ص: 183 قرآن کریم در آیهي شصت و سوم سورهي نساء
دستور رويگرداندن از منافقان و اندرز دادن آنان را صادر میکند و میفرماید: 63 . أُوْلئِکَ الَّذِینَ یَعْلَمُ اللَّهُ مَا فِی قُلُوبِهِمْ فَأَعْرِضْ
عَنْهُمْ وَعِظْهُمْ وَقُل لَّهُمْ فِی أَنفُسِهِمْ قَوْلًا بَلِیغاً آنان کسانی هستند که خدا، آنچه را در دلهایشان دارند، میداند، پس از (مجازاتِ)
آنان روي گردان؛ و پندشان ده؛ و با آنان سخنی رسا، (و مؤثر) در دلهایشان، بگوي. نکتهها و اشارهها: 1. از آنجا که منافقان به
ظاهر مسلمان بودند، پیامبر صلی الله علیه و آله تا آنجا که ممکن بود با آنان مدارا میکردند و جز در موارد استثنایی مجازاتشان
نمیکردند؛ زیرا اولًا، پیامبر مأمور به ظاهر بودند و منافقان در ظاهر مسلمانان بودند و ثانیاً، برخورد شدید با منافقان خطر جنگ
داخلی را در پیداشت. 2. به شیوههاي مختلف میتوان با منافقان برخورد کرد؛ از جمله: الف) شیوهي جامعهشناختی، یعنی
رويگرداندن از منافقان و تنها گذاشتن آنها در جامعه؛ ب) شیوهي تربیتی، یعنی موعظه و اندرز دادن براي بیدار شدن و اصلاح
آنان؛ ج) شیوهي روان شناختی، با سخنان مؤثر آنها را تحت تأثیر قراردادن. آموزهها و پیامها: 1. در برخورد با جریان نفاق از
شیوههاي جامعهشناختی، تربیتی و روانشناختی بهره جویید. 2. با منافقان درگیر نشوید بلکه درصدد اصلاح آنان برآیید. تفسیر
3. روي گردانی، اندرز و سخنان رسا و موثر از ابزارهاي اصلاح و تربیت است. *** قرآن کریم قرآن مهر جلد چهارم، ص: 184
در آیهي شصت و چهارم سورهي نساء به لزوم اطاعت از پیامبران الهی و استغفار آنان براي مردم اشاره میکند و میفرماید: 64 . وَمَآ
أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا لِیُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَآءُوكَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللَّهَ تَوَّاباً رَّحِیماً و
ما هیچ فرستادهاي را نفرستادیم، مگر براي اینکه به رخصت خدا، اطاعت شود. و اگر (بر فرض) آن (منافق) ان هنگامی که به
خودشان ستم کردند، نزد تو میآمدند، و از خدا آمرزش میخواستند، و فرستاده [ما نیز] براي آنان طلب آمرزش میکرد، حتماً خدا
را بسیار توبهپذیر [و] مهرورز مییافتند. نکتهها و اشارهها: 1. هدف از فرستادن پیامبران، هدایت مردم از طریق اطاعت از آنان است.
اطاعت و پیروي از پیامبران الهی به فرمان خدا و به خاطر آن است که آنان فرستادهي خدا و رییس حکومت الهیاند و بدین وسیله
مردم هدایت و راهنمایی میشوند. 2. پیامبران الهی هر چه دارند از ناحیهي خداست و واجب بودن اطاعت از آنها بالذات نیست
در مورد منافقان نافرمانی که به طاغوت مراجعه کردند، اشاره دارد که « ظلم به نفس » بلکه آن هم به فرمان خداست. 3. تعبیر
فایدهي اطاعت از فرمان خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله براي خود مردم است و مخالفت با آن در واقع نوعی ستم به خویشتن است؛
چرا که سبب چالش در زندگی مادي و سقوط معنوي انسان میشود. ص: 185 بندهي پیر مغانم که ز
جهلم برهاند پیر ما هر چه کند عین عنایت باشد (حافظ) 4. وساطت پیامبر و درخواست دعا، استغفار و شفاعت از او شرك نیست؛
چرا که در آیهي فوق بیان شده است که توسّل جستن به پیامبر صلی الله علیه و آله و شفیع قرار دادن او و استغفارش براي
5. گناهکاران نخست باید توبه کنند و سپس براي «1» . گناهکاران مؤثر است و موجب رحمت الهی و پذیرش توبه میگردد
پذیرش توبهي خود، از استغفار پیامبر نیز کمک بجویند؛ پس پیامبر صلی الله علیه و آله آمرزندهي گناه نیست، بلکه میتواند از خدا
رسول براي » : بلکه میفرماید ،« تو براي آنان استغفار کن » طلب آمرزش کند و واسطهي قبولی توبه گردد. 6. آیهي فوق نمیگوید
این تعبیر گویا اشاره به آن است که پیامبر صلی الله علیه و آله با استفاده از مقام رسالت خویش براي گناهکاران «. آنان استغفار کند
و این به «3» 7. در برخی از تفاسیر روایی، مطالب آیهي فوق را در مورد علی علیه السلام نیز دانستهاند «2» . توبه کننده استغفار کند
خاطر آن است که شفاعت و استغفار در نزد خدا، مخصوص شخص پیامبر صلی الله علیه و آله نیست، بلکه به خاطر جایگاه و مقام
ایشان است، که با الغاي خصوصیت، شامل اولیاي الهی و امامان معصوم علیهم السلام نیز میشود. 8. در آیات قبل سخن از کسانی
بود که رهبر مسلمانان را رها کردند و ص: 186 براي داوري به سراغ بیگانگان رفتند. در این آیه راه
صفحه 47 از 117
نجات آنان را بازگشت به نزد رهبر اسلام و استغفار او براي آنان معرفی میکند. آموزهها و پیامها: 1. از رهبران الهی اطاعت کنید.
2. براي پذیرش توبهي خود به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله متوسل شوید. 3. قبول داوري بیگانگان، گناهکاري و ستم به
خویشتن است. *** قرآن کریم در آیهي شصت و پنجم سورهي نساء نشانههاي مؤمنان واقعی را برمیشمارد و میفرماید: 65 . فَلَا
وَرَبِّکَ لَایُؤْمِنُونَ حَتَّی یُحَکِّمُوكَ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لَایَجِ دُواْ فِی أَنفُسِهِمْ حَرَجاً مِّمَّا قَ َ ض یْتَ وَیُسَلِّمُواْ تَسْلِیماً و [لی چنین نیست، به
پروردگارت سوگند! که آنها ایمان (حقیقی) نخواهند آورد، تا اینکه در مورد آنچه در میانشان اختلاف کردند، تو را داور
که ،« زُبیر بن عَوام » گردانند؛ سپس از داوري تو در جانشان هیچ (دل) تنگی نیابند، و کاملًا تسلیم شوند. شأن نزول: حکایت شده که
از مهاجران بود، با یکی از انصار مدینه، بر سر آبیاري نخلستانهاي خود اختلاف پیدا کردند و هر دو براي داوري نزد پیامبر صلی
الله علیه و آله آمدند و پیامبر صلی الله علیه و آله به نفع زُبیر حکم کردند که حق با او بود. اما آن مرد انصاري از قضاوت عادلانهي
پیامبر صلی الله علیه و آله ناراحت شد و گفت: آیا قضاوت به نفع زُبیر بدان جهت بود که عمهزادهي توست؟! پیامبر اکرم صلی الله
علیه و آله از سخن او بسیار ناراحت شدند و رنگ رخسارشان ص: 187 دگرگون شد. در این موقع
نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه خداي متعال سوگند یاد کرده است که مسلمانان در صورتی ایمان واقعی «1» . آیهي فوق نازل شد
خواه بزرگ یا کوچک) براي داوري به ) «2» خواهند داشت که نشانههاي زیر در آنها تحقق یابد: الف) در تمام موارد اختلاف
پیامبر صلی الله علیه و آله مراجعه کنند، که براساس حکم الهی قضاوت میکنند و نزد طاغوتها و داوران باطلگرا نروند. ب)
هیچگاه در برابر قضاوتها و فرمانهاي پیامبر صلی الله علیه و آله که همان فرمان خداست، (اعتراض نکنند و حتی) در دل خود
احساس ناراحتی ننمایند و به داوري او بدبین نباشند. ج) در مقام عمل، احکام پیامبر صلی الله علیه و آله را دقیقاً اجرا کنند و کاملًا
تسلیم حق باشند. 2. ناراحتی درونی از قضاوتی که احیاناً به زیان انسان است، غالباً اختیاري نیست، ولی با تربیتهاي اخلاقی و
پرورش روح تسلیم در برابر حق و عدالت و توجه به موقعیت واقعی پیامبر صلی الله علیه و آله، حالتی در انسان پیدا میشود که
هیچگاه از داوري آن حضرت و رهبران الهی و دانشمندان جانشین ایشان ص: 188 ناراحت نخواهد
شد. 3. پذیرفتن یک مکتب در مواردي که قوانین و دستورات آن به سود انسان است، دلیل ایمان افراد به آن مکتب نیست، بلکه در
آنجا که احکام دین، ظاهراً به زیان برخی افراد است، (اما در واقع مطابق حق و عدالت است) پذیرش آنها، نشانهي ایمان واقعی
است. 4. این آیه یکی از دلایل معصوم بودن پیامبر صلی الله علیه و آله است؛ زیرا به صورت مطلق دستور داده در برابر رفتار و
کردار پیامبر صلی الله علیه و آله حتی از نظر قلبی تسلیم باشید و این نشانهي روشنی است بر اینکه، او در فرمانها و داوريهایش
اشتباه نمیکند و هم چنین چیزي بر خلاف حق نمیگوید. 5. اجتهاد در مقابل نص، مردود است؛ یعنی هر جا که از خدا و پیامبر
صلی الله علیه و آله حکم صریحی رسیده باشد، نباید در مقابل آن نظر دیگري اظهار کرد. پس اجتهاد در موردي جایز است که
حکم صریحی نباشد یا بخواهیم حکم خدا را از منابع اسلامی به دست آوریم. 6. قضاوت از شئون پیامبر صلی الله علیه و آله است؛
البته رهبران الهی که جانشین پیامبر صلی الله علیه و آله هستند و نیز کسانی که به صورت خاص یا عام از ایشان اجازه دارند،
میتوانند بین مردم داوري کنند. 7. از امام باقر علیه السلام حکایت شده که این آیه در مورد امام علی علیه السلام و مخالفت با
البته اینگونه روایات از باب تطبیق است و آیه در مورد همهي رهبران معصوم «1» . ایشان بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله است
آموزهها و پیامها: 1. ارجاع داوري به پیامبر صلی الله علیه و آله و تسلیم قضاوت او بودن و ناراحت نشدن از .«2» الهی صادق است
2. رهبران الهی را داور کارهاي خود قرار دهید. 3. در آن، سه نشانهي مؤمنان واقعی است. ص: 189
برابر رهبران الهی در ظاهر و باطن تسلیم باشید. *** قرآن کریم در آیهي شصت و ششم سورهي نساء با اشاره به تکالیف مشکل،
از مردم میخواهد که به اندرزهاي الهی توجه کنند و میفرماید: 66 . وَلَوْ أَنَّا کَتَبْنَا عَلَیْهِمْ أَنِ اقْتُلُواْ أَنفُسَ کُمْ أَوِ اخْرُجُواْ مِن دِیرِکُم مَّا
خودتان » : فَعَلُوهُ إِلَّا قَلِیلٌ مِّنْهُمْ وَلَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُواْ مَا یُوعَظُونَ بِهِ لَکَانَ خَیْراً لَّهُمْ وَأَشَ دَّ تَثْبِیتاً و اگر (بر فرض) ما بر آنان مقرّر میکردیم که
صفحه 48 از 117
جز اندکی از آنان بدان عمل نمیکردند. و اگر (بر فرض) آنان آنچه را که بدان پند داده «. از خانههایتان بیرون روید » یا «. را بکشید
میشدند، انجام میدادند، حتماً برایشان بهتر و با ثباتتر بود. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه به کمظرفیت بودن افراد سستایمان و
منافقان اشاره شده که اگر بر فرض همانند امتهاي پیشین به اینها هم دستور سنگین و سختی میدادیم که یکدیگر را به تاوان
گناه بزرگشان بکُشند و یا از وطن مورد علاقهي خود بیرون روند، چگونه در برابر انجام آن مقاومت میکردند. اینها که دربارهي
آبیاري کردن یک نخلستان و داوري پیامبر صلی الله علیه و آله دربارهي آن تسلیم نیستند، چگونه میتوانند از عهدهي آزمایشهاي
دیگر بر آیند؟! مسلماً اگر به آنان چنین دستورات سختی میدادیم، تنها عدّهي کمی از آنها آن را انجام میدادند. 2. مقصود از
دستور خودکشی در امتهاي پیشین (اقوامی همچون بنی اسرائیل)، یا دستور نفسکشی و یا کشتن همدیگر پس از ماجراي تفسیر
یا جهاد در راه خداست که گاهی به کشتن خویشاوندان منتهی میشود. «1» قرآن مهر جلد چهارم، ص: 190 گوسالهپرستی است و
در ردیف هم آمده است. برخی از مفسران بر آناند که این دو از « خارج شدن از وطن » با « خودکشی » 3. در آیهي فوق مسألهي
جهاتی شبیه همدیگرند؛ زیرا بدن انسان، وطن روح اوست، همان طور که سرزمین انسان، وطن جسم اوست و ترك هر کدام از
یاد شده است. این تعبیر اشاره دارد که احکام « موعظه و اندرز » با تعبیر « فرمانهاي الهی » اینها کار مشکلی است. 4. در این آیه، از
مزبور، نفعی براي خدا ندارد بلکه به سود خود شماست و اطاعت از این فرمانها سبب تقویت ایمان شما میگردد. 5. در واقع
اطاعت از فرمان خدا، یک نوع ورزش روحی براي انسان است که ادامه و تکرار آن، همانند ورزشهاي جسمانی، روز به روز بر
قدرت و استحکام انسان میافزاید. از این رو در پایان آیهي فوق فرمود: هر قدر انسان در مسیر فرمانبرداري خدا گام بردارد، ثبات
6. در امتحانهاي سخت، افراد کمی در میدان میمانند و به تکالیف خود عمل میکنند. آري، «2» . و استقامت او بیشتر میشود
همیشه تعداد مؤمنان واقعی کم است. 7. در روایتی از امام باقر علیه السلام حکایت شده که آیهي فوق در مورد پندهایی است که
البته اینگونه روایات از باب تطبیق «1» . دربارهي (ولایت) ص: 191 علی علیه السلام داده شده است
آیه بر برخی مصادیق است. 8. حکایت شده که پس از نزول آیهي فوق، یکی از مؤمنان گفت: اگر چنین دستور سنگینی (قتل یا
ترك وطن) به ما داده میشد، حتماً انجام میدادیم، ولی سپاسگزار خداییم که از چنین دستوري معاف شدیم. این سخن به پیامبر
«2» . صلی الله علیه و آله رسید و فرمود: برخی از پیروان من چناناند که ایمان در دلهاي آنان از کوههاي محکم استوارتر است
آموزهها و پیامها: 1. مومنان واقعی که مرد میدان باشند اندكاند (و شما تلاش کنید از آنها باشید). 2. دستورات الهی را، هر چند
مشکل باشد، انجام دهید که براي شما بهتر است. 3. عمل به پندهاي الهی استوارتان میگرداند. *** قرآن کریم در آیات شصت و
هفتم و شصت و هشتم سورهي نساء به پاداشهاي فرمانبرداران درگاه الهی اشاره میکند و میفرماید: 67 و 68 . وَإِذاً لَّآتَیْنهُم مِّن
لَّدُنَّآ أَجْراً عَظِیماً* وَلَهَدَیْنهُمْ صِرطاً مُّسْتَقِیماً و در این صورت، حتماً از نزد خودمان پاداش بزرگی به آنان میدادیم.* و مسلماً آنان را
به راهی راست، راهنمایی میکردیم. نکتهها و اشارهها: 1. پاداش بزرگ الهی و هدایت، در سایهي عمل به اندرزها و فرمانهاي
اشاره دارد که پاداش بزرگ فوق ارزش تفسیر قرآن مهر جلد ،«. از نزد ماست » الهی و پشتکار انسان به دست میآید. 2. تعبیر
چهارم، ص: 192 بیشتري دارد؛ چون از نزد خداست و نوعی جایزهي خاص به شمار میآید. 3. هدایت و راهنمایی انسان مراتبی
دارد: مرحلهي اول، هدایت به اصل دین است و مرحلهي بعد، هدایت به صورت الطاف تازهاي است که خدا به انسانها میدهد؛
مقصود «1» . یعنی هر که در راه حق گام بردارد راههاي مستقیم و مراحل بعدي به او نشان داده میشود و هدایتش بیشتر میگردد
آموزهها و پیامها: 1. خدا آنقدر به شما لطف دارد که اگر به دستورات او عمل «2» . از هدایت در آیهي فوق همین مرحله است
کنید (که به سود خود شماست)، به شما پاداش بزرگ میدهد. 2. اگر هدایت بیشتر و پاداش خاص خدا را میطلبید، فرمانبردار
او باشید. *** قرآن کریم در آیات شصت و نهم و هفتادم سورهي نساء به پاداش دیگر فرمانبرداران خدا و به همنشنیان بهشتی
آنان اشاره میکند و میفرماید: 69 و 70 . وَمَن یُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُوْلئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِم مِّنَ النَّبِیِّنَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَآءِ
صفحه 49 از 117
وَالصلِحِینَ وَحَسُنَ أُوْلئِکَ رَفِیقاً* ذلِکَ الْفَضْلُ مِنَ اللَّهِ وَکَفَی بِاللَّهِ عَلِیماً و کسانی که خدا و فرستاده [اش را اطاعت کنند، پس ایشان
با کسانی، که خدا به آنان نعمت داده، از پیامبران و راستگویان و شهیدان و شایستگان (همنشین) خواهند بود؛ و آنان چه نیکو
رفیقانی هستند.* این ص: 193 بخشش از [جانب خداست؛ و آگاهی خدا (از حال بندگان) کافی
که محبت شدیدي به حضرت داشت، « ثُوبان » است. شأن نزول: حکایت شده که یکی از یاران پیامبر صلی الله علیه و آله به نام
روزي پریشان و ناراحت خدمت ایشان رسید. پیامبر صلی الله علیه و آله از سبب ناراحتیاش پرسیدند. وي گفت: زمانی که از شما
دور میشوم و شما را نمیبینم، ناراحت میشوم و امروز در این فکر بودم که در رستاخیز، اگر من اهل بهشت باشم، در جایگاه شما
نیستم و شما را نخواهم دید و اگر اهل بهشت نباشم که تکلیف کار من روشن است؛ بنابراین در هر دو صورت از دیدار شما محروم
خواهم شد؛ پس چرا افسرده نباشم؟! آیات فوق فرو فرستاده شد و به اینگونه افراد بشارت داد که پیروان خدا و پیامبر صلی الله علیه
نکتهها و اشارهها: 1. خداوند نعمت خود را بر چهار گروه «1» . و آله، در بهشت نیز هم نشین پیامبران و برگزیدگان خدا خواهند بود
تمام کرده است: پیامبران، صدیقان، شهدا و صالحان، که رفیقان خوبی هستند. افراد وظیفهشناس که به دستورات خدا و پیامبر صلی
الله علیه و آله و سلم عمل میکنند نیز با آنان همنشین خواهند بود و اینها همان کسانی هستند که هر روز در نمازها از خدا
یعنی « صدیقین » .2 . «2» « اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ* صِ رَاطَ الَّذِینَ أَ نْعَمْتَ عَلَیْهِمْ » میخواهیم که ما را به راه آنان هدایت کند
کسانی که با عمل و کردار، راستگویی خویش را به اثبات تفسیر ؛«3» که سراسر وجودشان راستی و درستی است « راستگویانی »
قرآن مهر جلد چهارم، ص: 194 میرسانند. از تعبیر این آیه استفاده میشود که بعد از مقام نبوت، مقامی بالاتر از صدق و راستی
؛«1» امام علی علیه السلام و دیگر امامان معصوم علیهم السلام هستند « صدیق » نیست. 3. در برخی روایات آمده است که مقصود از
« گواه » در اصل به معناي « شهید » البته این روایات، مصادیق روشن و عالی آیه را بیان میکنند و به معناي انحصار نیست. 4. واژهي
در « شهدا » است. انسان گاهی با سخن خویش و گاهی با عمل و کشته شدن در راه اهداف پاك، گواهی بر حق میدهد. مقصود از
.5 «2» . آیهي فوق، یا کشته شدگان در راه هدف و یا افراد برجستهاي هستند که در روز رستاخیز شاهد و گواه اعمال انسانها هستند
افراد شایستهاي هستند که با انجام کارهاي مثبت و سازنده و پیروي از دستورات پیامبران به مقامات برجستهاي نایل « صالحان »
البته این «3» ؛ شدهاند. 6. در برخی روایات آمده است که مقصود از صالحان، یاران برگزیدهي امامان معصوم علیهم السلام هستند
روایات نیز مصادیق بارز آیه را بیان میکنند. 7. مراحل چهارگانهاي که در آیه آمده است، شاید اشاره به این باشد که براي ساختن
یک جامعهي شایسته، نخست رهبران الهی، یعنی پیامبران، و به دنبال آنان، تبلیغ کنندگان صدیق که قول و عملشان با هم هماهنگ
است وارد عمل میشوند و در مرحلهي سوم برخی از آنان در راه مبارزه با آلودگیها قربانی و شهید میشوند و محصول همهي این
مراحل، به وجود آمدن افرادي صالح است که مشعل حق را روشن نگاه میدارند و نسبت به ص: 195
8. معاشران خوب آن قدر با ارزشاند که در جهان دیگر نیز، براي «1» . نسل آینده وظیفهي رهبري، تبلیغ و شهادت را به عهده دارند
تکمیل نعمتهاي بهشتیان، همنشینان خوب به آنان عطا میشوند. 9. رفیقان خوب بهشتی از مسیر اطاعت از فرمان خدا و رسول
صلی الله علیه و آله به دست میآیند؛ یعنی در این راه است که پیامبران، صدیقان، شهدا و صالحان وجود دارند. آري، انسان باید
در دنیا به دنبال رفیقانی باشد که این خصلتها را دارند، تا بتواند در آخرت با آنان همنشین شود. 10 . همنشینی افراد فرمانبردار با
پیامبران و صدیقان و شهدا و صالحان، به معناي برابري مقام آنان با هم نیست، بلکه هر کدام، طبق مقام خود، سهمی خاص از
مواهب و الطاف الهی دارند. 11 . همنشینی با اولیاي الهی یک بخشش اضافی از طرف خداست که به فرمانبرداران درگاه خدا
12 . یادآوري علم الهی، بهترین عامل تشویقی براي انجام وظیفه و هشدار براي «2» . هدیه میشود؛ و این نعمتی بزرگ و مهم است
کسانی است که از خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله اطاعت نمیکنند. آموزهها و پیامها: 1. همنشینان خوب، از آنِ مؤمنان
فرمانبردار هستند. 2. به دنبال رفیقان خوب باشید، که نعمتی الهی هستند. 3. اگر نعمتهاي الهی و دوستان خوب میخواهید به
صفحه 50 از 117
دستورات خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم عمل کنید. 4. دوستان خود را از بین رهبران الهی، راست گویان، شاهدان و تفسیر
قرآن مهر جلد چهارم، ص: 196 شایستگان انتخاب کنید. *** قرآن کریم در آیهي هفتاد و یکم سورهي نساء همگان را به
آمادگی و هوشیاري در مقابل دشمن فرا میخواند و میفرماید: 71 . یأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ خُذُواْ حِذْرَکُمْ فَانفِرُواْ ثُبَاتٍ أَوِ انفِرُواْ جَمِیعاً اي
کسانی که ایمان آوردهاید! آمادگیتان را (در برابر دشمن حفظ کنید و اسحلهتان را) بر گیرید، و گروه گروه (براي جهاد) بسیج
شوید، یا دستجمعی (براي کارزار) بسیج شوید. نکتهها و اشارهها: 1. مسلمانان باید در هر زمان از موقعیت، نوع سلاحها، روشهاي
تا خطري تهدیدشان نکند؛ همان طور که لازم است از نظر روانی، معنوي، نظامی، «1» جنگی و میزان آمادگی دشمن با خبر باشند
اقتصادي، انسانی و فرهنگی کاملًا آماده باشند، باید و از بهترین اسلحهي زمان خود استفاده کنند تا بتوانند به خوبی از خویش دفاع
نمایند. این رمز عزت مسلمانان است و غفلت از آن موجب شکست میشود. 2. در جنگها، بر اساس مقتضیات زمان و مکان و
و به شیوهي جنگهاي پارتیزانی و پراکنده و گاهی به صورت صف واحد «2» چگونگی موقعیت دشمن، سپاهیان گاهی دسته دسته
3. در استفاده از روشهاي به دشمن حمله میکنند. آیه به هر دو روش اشاره کرده است. ص: 197
مختلف مبارزه، جمود به خرج ندهید و طبق مقتضیات عمل کنید؛ لازم نیست همگی در جنگها یا مبارزات اجتماعی از یک روش
استفاده کنید و تفاوت تاکتیکی نداشته باشید. آنچه مهم است اهداف ثابت و همگانی است که باید بدانها نایل شوید. 5. در هنگام
«1» . لزوم همهي مسلمانان، بدون استثنا باید در نبرد شرکت جویند؛ یعنی همگی در مقابل دشمن بسیج شوند و با او مقابله کنند
آموزهها و پیامها: 1. در هر زمان در هر زمینهاي آمادهي مقابله با دشمنان اسلام باشید. 2. براي جنگ گروه گروه اعزام شوید و در
صورت لزوم، بسیج همگانی اعلام کنید. 3. مؤمن واقعی آمادگی نظامی خود را حفظ میکند. *** قرآن کریم در آیات هفتاد و
دوم و هفتاد و سوم سورهي نساء به برخورد دوگانهي منافقان با مشکلات و پیروزيهاي مسلمانان اشاره میکند و میفرماید: 72 و
73 . وَإِنَّ مِنکُمْ لَمَن لَّیُبَطِّئَنَّ فَإِنْ أَصبَتْکُم مُّصِیبَۀٌ قَالَ قَدْ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیَّ إِذْ لَمْ أَکُن مَّعَهُمْ شَهِیداً* وَلَئِنْ أَصبَکُمْ فَضْلٌ مِّنَ اللَّهِ لَیَقُولَنَّ کَأَن
لَّمْ تَکُن بَیْنَکُمْ وَبَیْنَهُ مَوَدَّةٌ یلَیْتَنِی کُنتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً و قطعاً در میان شما، فردي (منافق) است که کُندي به خرج میدهد، و
بیقین خدا به من نعمت داد که با آنان شهید نشدم.* و اگر بخشش (و غنیمت) ي از جانب خدا به » : اگر مصیبتی به شما رسد، گوید
گویا بین شما و بین او هیچ دوستیاي «! اي کاش من با آنان بودم، و به کامیابی بزرگی نائل میشدم » : شما رسد، بیقین میگویند
نبوده است. ص: 198 نکتهها و اشارهها: 1. آیهي فوق خطاب به مسلمانان است و از منافقان با تعبیر
یاد کرده؛ یعنی منافقان را جزء مسلمانان شمرده است، زیرا آنان همیشه در لابهلاي صفوف مسلمانان حقیقیاند و « کسانی از شما »
گاهی چنان به رنگ مسلمانان درمیآیند که جزء آنان جلوه میکنند. 2. در حدیثی از امام صادق علیه السلام حکایت شده که اگر
مردم شرق و غرب جهان چنین جملهاي بگویند (که در آیهي فوق از منافقان نقل شد) از قلمرو ایمان خارج شدهاند، اما خدا آنان را
3. منافقان هم خودشان کُند حرکت میکنند و هم دیگران را به کُندروي تشویق «1» . مؤمن نامید؛ چرا که (با زبان) اقرار میکردند
4. یکی از راههاي شناخت منافقان، صحنههاي جنگ و سخنان آنان در این باره است؛ یعنی در هنگام شکست، با «2» . میکنند
. مؤمنان شریک نیستند و در مشکلات با آنان همکاري نمیکنند، اما انتظار دارند که در پیروزيها سهم بزرگی داشته باشند. 5
باشد. از لحن آیه معناي « کشته شده در راه خدا » و یا به معناي « شاهد و گواه » در آیهي فوق ممکن است به معناي « شهید » واژهي
دوم برمیآید، یعنی منافقان با حالت تمسخر میگفتند: خدا به ما نعمت داد که با مؤمنان شهید نشدیم. 6. منافقان، فرار از جنگ و
جبهه و مشکلات جهاد را رمز موفقیت و نوعی نعمت الهی بر خویش میدانند، در حالی که توفیق در راه خدا و صبر در مشکلات،
7. مؤمن واقعی کسی است که در هنگام پیروزي و یا زمان مشکلات یک نعمت الهی است. ص: 199
خوب شد » رنگ باشد و یکسان سخن بگوید و حامی اسلام و مسلمانان باشد. اما منافق کسی است که در هنگام مشکلات بگوید
8. قرآن در آیهي اول که سخن از مصیبتهاست، آنها را به .« اي کاش بودم » بگوید «1» و در هنگام پیروزي و تقسیم غنایم «. نبودم
صفحه 51 از 117
خدا نسبت نداده، ولی در آیهي دوم که سخن از فضل و پیروزي و غنیمت است، آنها را به خدا نسبت داده است. گویا این تعبیرات
اشاره دارد که خدا جز فضل و رحمت چیزي به ما نمیدهد و اگر مشکلاتی براي ما پیدا میشود، یا به خاطر اعمال خود ماست و یا
آموزهها و پیامها: 1. منافقان را از برخورد دوگانهي آنها با شکست و پیروزي مؤمنان بشناسید. 2. انتظار «2» . به مصلحت ماست
همراهی و همکاري از منافقان نداشته باشید. 3. بعد از جنگ، خودتان را براي زخم زبانهاي منافقان، آماده کنید. 4. پیروزي شما،
منافقان را ناراحت میکند. 5. هر کس دوري از جنگ و شهادت را نیکو بشمارد، منافق است. *** خداي متعال در آیهي هفتاد و
چهارم سورهي نساء با صدور فرمان جهاد، به ویژگی رزمندگان و پاداش آنان اشاره میکند و میفرماید: تفسیر قرآن مهر جلد
74 . فَلْیُقتِلْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ الَّذِینَ یَشْرُونَ الْحَیَوةَ الدُّنیَا بِالْآخِرَةِ وَمَن یُقتِلْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیُقْتَلْ أَوْ یَغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤْتِیهِ چهارم، ص: 200
أَجْراً عَظِیماً و کسانی که زندگی پست (دنیا) را با آخرت مبادله کردهاند، باید در راه خدا بجنگند. و هر کس که در راه خدا
به « دُنیا » بجنگد، و کشته [و شهید] شود یا پیروز گردد، پس در آینده پاداش بزرگی به او خواهیم داد. نکتهها و اشارهها: 1. واژهي
معناي پستتر و پایینتر و نزدیکتر است؛ یعنی زندگی مادي این جهان در برابر نعمتهاي جاویدان سراي دیگر ارزش چندانی
ندارد و پایینتر از آن است. اما این بدان معنا نیست که زندگی دنیا اهمیتی ندارد و انسان نباید به آبادانی این جهان بپردازد؛ انسان
تا در این دنیا زندگی میکند، باید براي رشد و کمال مادي، معنوي و علمی خود و دیگران بکوشد، که این روش پیامبران، امامان و
اولیاي خداست؛ پس مقصود آیهي فوق آن است که انسان نباید زندگی دنیا را اصل بداند و زندگی ابدي آخرت را فداي آن کند.
2. مجاهدان واقعی به راستی دریافتهاند که زندگی جهان مادي در برابر زندگی جاویدان اخروي اهمیتی ندارد، اما کسانی که
حیات مادي را اصیل و بالاتر از اهداف مقدس الهی و انسانی میدانند، هیچگاه مجاهدان خوبی نخواهند بود. 3. آنان که سرنوشت
خود را در هر صورت (شهادت یا پیروزي)، سعادت ابدي و رضایت الهی بدانند و به پاداش بزرگ خدا ایمان داشته باشند، هیچگاه
شکست در قاموسشان راه نمییابد و تاریخ نیز گواهی میدهد که یکی از عوامل پیروزي سریع مسلمانان بر دشمنان بزرگ همین
روحیهي شکستناپذیر آنها بوده است. این دشت خوابگاه شهیدان است فرصت شمار وقت تماشا را (پروین) 4. در حدیثی امام
صادق علیه السلام از پیامبر صلی الله علیه و آله حکایت کرده که بالاتر از هر خیري، خیري وجود دارد، تا این که کسی در راه خدا
بحري است بحر عشق که هیچکس کناره نیست «1» . کشته شود، هنگامی که او در راه خدا شهید شد، بالاتر از آن چیزي نیست
آنجا جز آنکه جان بسپارند چاره نیست (حافظ) 5. در آیهي فوق به هدف جهاد اشاره شده است؛ جنگی مقدس است که در راه
خدا یعنی در راه نجات بندگان خدا، زنده کردن اصول حق، عدالت، پاکی و تقوا باشد، نه به قصد توسعهطلبی، تعصب، توحّش،
6. در جبههي حق، شکست مطرح نیست و سرنوشت مؤمنان، یا شهادت است یا پیروزي؛ که در هر دو «2» . استعمار و استثمار
صورت سعادتمند و کامیاباند و به مسئولیت الهی خویش عمل کردهاند. آموزهها و پیامها: 1. مسلمانان موظّف به دفاع و جهادند.
2. جنگ شما هدفدار و الهی باشد، تا مقدس و جهاد شمرده شود. 3. رزمندگان اسلام آخرتطلب باشند و دل به دنیا نبندند.
4. پیروزي و شهادت در جهاد، هر دو مطلوب است و پاداش دارد؛ چون هدف انجام وظیفه ص: 202
است. *** قرآن کریم در آیهي هفتاد و پنجم سورهي نساء با استمداد از عواطف انسانی، مسلمانان را به جهاد فرا میخواند و
میفرماید: 75 . وَمَا لَکُمْ لَاتُقتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْ عَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَآءِ وَالْوِلْدنِ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَآ أَخْرِجْنَا مِنْ هذِهِ الْقَرْیَۀِ
الْظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنکَ وَلِیّاً وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنکَ نَصِیراً و شما را چه شده، که در راه خدا، و [در راه نجات مردان و زنان و
اي پروردگار ما! از این ] » : کودکانی که (به دست ستمگران) تضعیف شدهاند، جنگ نمیکنید؟! [همان کسانی که میگویند
آبادي (مکه)، که مردمش ستمگرند، ما را بیرون ببر؛ و از طرف خویش، براي ما سرپرست (و رهبر) ي تعیین فرما؛ و از جانب
شأن نزول: حکایت شده کافران مکه مسلمانان را تحت فشار و شکنجه قرار میدادند و اجازهي «. خویش، یاوري براي ما قرار ده
مسلمانان از خدا درخواست رهبر و یاري میکردند خدا به نداي آنان پاسخ داد و سایر .«1» هجرت به مدینه را به آنان نمیدادند
صفحه 52 از 117
نیست؛ ضعیف به کسی « ضعیف » به معناي « مُستضعف » . مسلمانان را به جنگ و نجات آنان تشویق کرد. نکتهها و اشارهها: 1
میگویند که ناتوان باشد، اما مستضعف کسی است که بر اثر ستم دیگران از جهات (فکري، ص: 203
2. این «1» . فرهنگی، اخلاقی، اقتصادي یا سیاسی) تضعیف گردیده است؛ از این رو، این تعبیر همهي اقسام استعمار را شامل میشود
آیه به این نکته اشاره دارد که خدا دعا و درخواست مستضعفان را قبول کرد و شما مؤمنان را سرپرست و یاور آنها ساخت و این
رسالت بزرگ انسانی را بر عهدهي شما گذاشت تا آنان را نجات دهید؛ بنابراین نباید این فرصت بزرگ و عالی را به آسانی از
دست بدهید. 3. نبرد اسلامی براي به دست آوردن مال و مقام و منابع و مواد خام کشورهاي دیگر و به دست آوردن بازارهاي
مصرف و یا تحمیل عقیده و سیاست نیست، بلکه براي نشر اصول ایمان و دفاع از ستمدیدگان است. 4. جهاد اسلامی داراي دو
هدف است: هدف الهی، یعنی گسترش ایمان و اصول فضیلت؛ و هدف انسانی، یعنی نجات زنان و کودکان و ستمدیدگان، که هر
5. از نظر اسلام، محیط مناسب براي زیست، محیطی است که بتوان در آن آزادانه به عقیدهي «2» . دو به یک حقیقت بازمیگردند
صحیح خود عمل نمود، نه محیطی که در اثر خفقان و ستم انسان نتواند مسلمان بودن خود را اظهار کند و آرزو داشته باشد که از
آن جا نجات یابد؛ هر چند آن محل، وطن او و یا شهر مقدسی مثل مکه باشد. 6. مسلمانان مستضعفی که در آیهي فوق از آنان یاد
شده است، دو درخواست از خدا میکردند: نخست سرپرست و رهبر، و دوم یاران و نفرات کافی؛ زیرا بدون هریک از این دو،
تلاشها بینتیجه است. 7. مؤمنان همه چیز را از خدا میخواهند و دست نیاز به سوي غیر او دراز نمیکنند؛ البته این به معناي ترك
8. بیتفاوتی در تلاش و حرکت نیست، بلکه کوشش شخصی زمینهساز اجابت دعاست. ص: 204
مقابل ناله و کمکخواهی مظلومان و مستضعفان عملی ناروا است؛ یعنی مسلمانان باید غیرت دینی داشته باشند. 9. آیهي فوق براي
دعوت مسلمانان به جهاد، از عواطف انسانی آنها نسبت به کودکان و زنان ستم دیده استفاده کرده است که یک شیوهي تبلیغ است.
10 . محیط فاسد و ستمآلود را باید تغییر داد و چنانچه تغییر و اصلاح آن ممکن نباشد، باید از آن جا هجرت کرد. 11 . محرومان و
مستضعفان باید براي نجات از طاغوتها دعا کنند و به خدا پناه ببرند و در صدد نجات برآیند. 12 . مسلمانان در برابر همنوعان و
همکیشان مستضعف خود مسئولاند. در هر کشور و هر زمان که مردان و زنان و کودکانی تحت ستم قرار دارند، مسلمانان
موظفاند به نداي مظلومیت آنان پاسخ دهند و براي نجاتشان بکوشند؛ یعنی حمایت اسلام از مظلومان جهان مرز ندارد. 13 . در
این روایت در «1» . احادیثی از امام باقر و امام صادق علیهما السلام حکایت شده که این مستضعفان تحت فشار، ما اهل بیت هستیم
حقیقت به معناي آیه عمومیت داده، تا همهي انسانهاي مظلوم تاریخ را شامل شود؛ سپس یکی از مصادیق بارز مظلومان تاریخ را
بیان داشته که همان اهل بیت علیهم السلام هستند، که مردم موظفاند از آنان حمایت کنند. آموزهها و پیامها: 1. هرگاه نداي
مظلومان و دستور جهاد را شنیدید، غیرتمندانه حرکت کنید. 2. نجات مستضعفان یکی از اهداف جهاد اسلامی است. تفسیر قرآن
3. هرگاه تحت فشار ظلم قرار گرفتید (و نتوانستید محیط را تغییر دهید) بکوشید که از آن محیط خارج مهر جلد چهارم، ص: 205
شوید. 4. حرکت انقلابی نیاز به رهبر و یاور دارد. 5. حمایت اسلام از مستضعفان، فرامرزي است. *** قرآن کریم در آیهي هفتاد
و ششم سورهي نساء به تفاوت نبرد مؤمنان و کافران اشاره میکند و میفرماید: 76 . الَّذِینَ ءَامَنُواْ یُقتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ
یُقتِلُونَ فِی سَبِیلِ الطغُوتِ فَقتِلُواْ أَوْلِیَآءَ الشَّیْطنِ إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطنِ کَانَ ضَ عِیفاً کسانی که ایمان آوردهاند، در راه خدا جنگ میکنند؛ و
آنان که کفر ورزیدند، در راه طغیانگر (ان و بتها) پیکار میکنند. پس با یاران شیطان، پیکار کنید؛ [چرا] که نیرنگ شیطان،
به معناي طغیانگر است و به همهي قدرتهاي سرکش و معبودهاي باطل گفته « طاغوت » . ضعیف است. نکتهها و اشارهها: 1
به هر موجود شریر و پلیدي گفته میشود، خواه انسان باشد، خواه غیر انسان باشد؛ البته به ابلیس مشهور « شیطان » میشود. و واژهي
2. زندگی انسان بدون مبارزه نیست، ولی هر کس در راهی مبارزه میکند؛ گروه مؤمنان در مسیر حق «1» . نیز شیطان گفته میشود
و گروه کافران در مسیر باطلِ طاغوت و شیطان پیکار میکنند. 3. نقشههاي شیطان ضعیف است؛ زیرا، اولًا، مؤمنان در مسیر اهداف
صفحه 53 از 117
و ص: 206 حقایقی گام برمیدارند که با قانون آفرینش هماهنگ است و رنگ جاودانی دارد. آنان
در راه آزاد ساختن انسانها و نابودي ستم پیکار میکنند و از این رو مسیرشان هموار است. و ثانیاً، مؤمنان با تکیه بر نیروهاي
معنوي آرامشی مییابند که پیروزيشان را آسان میکند و به آنان قوت میبخشد. اما طرفداران طاغوت در مسیر استعمار و
. استثمار و شهوت و ویرانی اجتماع گام برمیدارند و تکیهگاه محکمی ندارند و از این رو موانع و مشکلات زیادي دارند. 4
آموزهها و پیامها: 1. جنگ «1» . طاغوتها از نیروهاي شیطانی و اهریمنی مدد میگیرند و یاران طاغوت همان یاران شیطان هستند
در راه خدا ودر راه طاغوت، ظاهراً مانند هم ولی در اهداف متفاوتاند (پس شما بدانید که در کجا ایستادهاید و در راه چه هدفی
نبرد میکنید). 2. با مثلث شوم کفر، طاغوت و شیطان مقابله کنید. 3. (از نیرنگ شیطانصفتان نهراسید که) نیرنگ شیطان ضعیف
. است. *** قرآن کریم در آیهي هفتاد و هفتم سورهي نساء به جنگگریزان مردمهراس و دنیاطلب اشاره میکند و میفرماید: 77
أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ قِیلَ لَهُمْ کُفُّواْ أَیْدِیَکُمْ وَأَقِیمُواْ الصَّلَوةَ وَءَاتُواْ الزَّکَوةَ فَلَمَّا کُتِبَ عَلَیْهُمُ الْقِتَالُ إِذَا فَرِیقٌ مِّنْهُمْ یَخْشَوْنَ النَّاسَ کَخَشْیَۀِ اللَّهِ
أَوْ أَشَ دَّ خَشْیَۀً وَقَالُواْ رَبَّنَا لِمَ کَتَبْتَ عَلَیْنَا الْقِتَالِ لَوْلَآ أَخَّرْتَنَآ إِلَی أَجَلٍ قَرِیبٍ قُلْ مَتعُ ص: 207 الدُّنْیَا قَلِیلٌ
فعلًا از جهاد) دست ) » : وَالْآخِرَةُ خَیْرٌ لِّمَنِ اتَّقَی وَلَا تُظْلَمُونَ فَتِیلًا آیا نظر نمیکنی به سوي کسانی که (در مکّه) به آنان گفته شد
و [لی هنگامی که (در مدینه) جنگ (و جهاد) بر آنان مقرر شد، بناگاه «. نگهدارید؛ و نماز را به پا دارید؛ و [مالیاتِ زکات بپردازید
اي پروردگار ما! چرا جنگ (و ] » : دستهاي از آنان، از مردم میهراسیدند، همانند هراسیدن از خدا، یا هراسیدن شدیدتر. و گفتند
کالاي دنیا، اندك است؛ » : به آنها) بگو ) «!؟ جهاد) را بر ما مقرّر داشتی؟! چرا (این فرمان را از) ما تا سرآمد نزدیکی تأخیر نینداختی
شأن نزول: حکایت شده «. و براي کسی که خودنگهدار باشد (نعمتهاي) آخرت، بهتر است؛ و کمترین ستمی، به شما نخواهد شد
که گروهی از مسلمانان، که در مکه تحت فشار و آزار شدید مشرکان قرار داشتند، خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله رسیدند و
گفتند: ما قبل از اسلام، عزیز و محترم بودیم، اما پس از اسلام وضع ما دگرگون شد و همواره مورد آزار دشمنان قرار داریم؛ اگر
اجازه دهید، با دشمن میجنگیم تا عزّت خود را بازیابیم. پیامبر صلی الله علیه و آله در آن موقعیت مکه گفتند: من فعلًا مأمور به
مبارزه نیستم. اما وقتی مسلمانان به مدینه آمدند و زمینه براي مبارزهي مسلحانه آماده شد و دستور جهاد صادر گردید، برخی از آن
و آنان را سرزنش کرد. تفسیر «1» افراد براي شرکت در جنگ، کوتاهی و مسامحه کردند. آیهي فوق در مورد این افراد فرود آمد
قرآن مهر جلد چهارم، ص: 208 نکتهها و اشارهها: 1. آیه توجه پیامبر صلی الله علیه و آله را به سوابق افراد جلب میکند و توجه
میدهد که چگونه آنان که زود احساساتی و داغ میشوند، زود هم سرد میشوند و از میدان بدر میروند. این یادآوري سازنده و
هشدار دهنده است. انقلابی بودن مهم نیست، انقلابی ماندن مهم است؛ در مرحلهي اول انقلاب باید احساسات زودرس را کنترل
کرد و مشکلات را تحمل نمود. 2. در این آیه از میان دستورات اسلامی فقط به نماز و زکات اشاره شد؛ زیرا نماز رمز پیوند انسان
با خدا؛ و زکات رمز پیوند انسان با خلق خداست. یعنی به وسیلهي پیوند با خدا و خلق، جسم و روح خود را بسازید و اجتماع را
آمادهي جهاد کنید؛ جهاد و جنگ بدون آمادگی روحی و جسمی و پیوندهاي محکم اجتماعی، محکوم به شکست است. 3. قانون
زکات و پرداخت مالیاتِ واجب شرعی در مدینه وضع شد، اما آیهي فوق مربوط به مسلمانان مکه است؛ پس مقصود از زکات در
این آیه، زکات مستحب، یعنی بخششهاي غیر واجب و کمکهاي مالی به مستمندان مسلمان است که در مکه نیز وجود داشته
4. برنامهي مسلمانان در مکه و مدینه، طبق مقتضیات زمانی و مکانی آنها، متفاوت بوده؛ یعنی دوران سیزده سالهي مکه، «1» . است
دوران سازندگی مسلمانان بود، در این دوره حدود نود سورهي قرآن فرود آمد که بیشتر جنبهي عقیدتی داشت، اما در مدینه
دوران تشکیل حکومت و پایهریزي اجتماع سالم مسلمانان بود و جهاد و زکات که از شئون حکومت اسلامی بود، واجب شد. 5. در
حدیثی که از امام باقر علیه السلام حکایت شده، آیهي فوق با عصر امام حسن علیه السلام (که زمان صلح و صبر بود) و عصر امام
حسین علیه السلام (که زمان جنگ ص: 209 بود) و عصر قیام حجۀ بن الحسن (عج) تطبیق شده است.
صفحه 54 از 117
این روایت نیز یکی از مصادیق مقتضیات زمان صلح و جنگ و قیام را بیان کرده است. 6. عامل مهم ترك جهاد و جبهه، «1»
دلبستگی دنیوي است؛ پس اگر چشم انداز انسان وسیعتر شود و بعد از این جهان مادي را هم ببیند، به این کالاي اندك دنیا
7. جهانِ دیگر براي افراد باتقوا بهتر است؛ چون به پاداشها و نعمتهاي خویش میرسند و کمترین ستمی به «2» . دلبسته نمیشود
اما افراد بیتقوا به کالاهاي اندك این دنیا چشم میدوزند؛ چون از پاداشهاي نیکوي آخرت بهرهاي ندارند. «3» ، کسی نخواهد شد
آموزهها و پیامها: 1. در هر مرحله از انقلاب، طبق شرایط زمانی و مکانی و دستورات رهبري عمل کنید. 2. بیش از آنکه از مردم
میهراسید از (مخالفت) خدا بهراسید. 3. به خاطر ترس از مردم، جهاد را ترك نکنید. 4. جنگگریزي، ریشه در ترس و دنیاطلبی
دارد. 5. ارتباط خود را با خدا و خلق (از طریق نماز و بخشش) برقرار کنید. *** ص: 210 قرآن کریم
در آیهي هفتاد و هشتم سورهي نساء با یادآوري قانون حتمی مرگ، به برداشتهاي نادرست از حوادث تلخ و شیرین اشاره میکند
و میفرماید: 78 . أَیْنَمَا تَکُونُواْ یُدْرِککُّمَ الْمَوْتُ وَلَوْ کُنتُمْ فِی بُرُوجٍ مُّشَ یَّدَةٍ وَإِن تُصِبْهُمْ حَسَنَۀٌ یَقُولُواْ هذِهِ مِنْ عِندِ اللَّهِ وَإِن تُصِبْهُمْ سَیِّئَۀٌ
یَقُولُواْ هذِهِ مِنْ عِندِكَ قُلْ کُلٌّ مِّنْ عِندِ اللَّهِ فَمَالِ هؤُلَآءِ الْقَوْمِ لَایَکَادُونَ یَفْقَهُونَ حَدِیثاً هر کجا باشید، مرگ شما را در مییابد؛ و اگر
این، از طرف » : چه در برجهاي استوار [و مرتفع باشید. و اگر (پیشامد) خوبی به آن (ساده دلان یا منافق) ان در رسد، میگویند
و این گروه «. همه [اینها] از طرف خداست » : بگو «. این از جانب توست » : و اگر (حادثه) بدي به آنان در رسد، میگویند «. خداست
را چه شده است که به فهم عمیق سخن نزدیک نیستند؟! نکتهها و اشارهها: 1. برخی احتمال دادهاند آیهي فوق در مورد یهودیان
را به خدا نسبت میدادند و حوادث «1» باشد که پس از ظهور پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله حوادث خوب زندگی و پیروزيها
بد و شکستها را از قدم پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله میدانستند. و برخی از مفسران نیز برآناند که با توجه به ارتباط آیه با
اما این احتمال نیز وجود دارد که آیهي فوق در مورد «2» . آیات قبل که در مورد منافقان است، این آیه نیز مربوط به آنهاست
مسلمانان بیعمل باشد که در آیهي قبل به آنها اشاره شد؛ یعنی ترسوهایی که از میدان ص: 211
میگریزند و تحلیلهاي غلطی از حوادث دارند. 2. انسان از مرگ میگریزد ولی مرگ او را تعقیب میکند و بالاخره به او میرسد.
3. امام عارفان در «1» . این تعبیر به افراد گوشزد میکند که فرار از مرگ، به عنوان یک واقعیت قطعی عالم هستی، بیهوده است
مورد توجه به مرگ خوب و بد میفرمایند: ما رفتنی هستیم، آقا این یک مسئله واضحی است ... کوشش کنید که آن وقت که
ملک موت میآید و مشاهده میکنید او را، آن با شما به یک صورت رحمانیت عمل کند؛ شما را که میبرد به یک صورت خوب
4. مرگ گاهی از بیرون و در اثر حوادث «2» . ببرد؛ کوشش کنید که آنجا که باب رحمت است بسته نشود و باب غضب باز نشود
ممکن است جلوي آن را بگیرد، اما معمولًا از درون بر انسان چیره میشود؛ چون «3» بر انسان غلبه میکند که برجهاي محکم
استعداد دستگاههاي بدن محدود است و روزي به پایان میرسد، یا بیماريها بر او غلبه میکند؛ از این رو قلعههاي استوار هم
نمیتواند جلوي مرگ طبیعی را بگیرد. سرت گر بساید بر ابر سیاه سرانجام خاك است ازو جایگاه (فردوسی) 5. حال که مرگ
انسان حتمی است، عاقلانه نیست که انسان براي چند ص: 212 روز زندگی بیشتر در این دنیا خود را
از صحنهي جهاد کنار بکشد و از افتخار شهادت و پاداشهاي مجاهدان محروم شود و در خانه و در میان بستر بمیرد. 6. برخی افراد
سطحینگر میکوشیدند رهبر اسلام را بدنام کنند و تمام بديها و شکستها را از او میدانستند و از خود سلب مسئولیت میکردند.
و گرنه متوجه میشدند که علت اصلی همهي امور خداست که آنها را آفریده است و بر اساس ،«1» آنان تفکر عمیق نمیکردند
حکمت خویش و براي انسانها آزمایش قرار داده است. آموزهها و پیامها: 1. همهي نعمتها و پیروزي ها و حوادث تلخ و شیرین
زندگی از مقدّرات حکیمانهي خداست. 2. قانون مرگ حتمی است و موانع مادي چارهساز آن نیست. 3. نظام هستی را دو پاره
ندانید، که امور جهان دو خالق ندارد. 4. در سخنان عمیقاً بیندیشید. 5. خدا مدافع پیامبر خویش است (پس شما نیز مدافع رهبر الهی
باشید). *** قرآن کریم در آیهي هفتاد و نهم سورهي نساء به معیار کلی در مورد منشأ نیکیها و بديها اشاره میکند و میفرماید:
صفحه 55 از 117
79 . مَّآ أَصَابَکَ مِنْ حَسَنَۀٍ فَمِنَ اللَّهِ وَمَآ أَصَابَکَ مِن سَیِّئَۀٍ فَمِن نَّفْسِکَ وَأَرْسَلْنکَ لِلنَّاسِ رَسُولًا وَکَفَی بِاللَّهِ شَهِیداً هر چه از خوبی به تو
میرسد، پس از خداست؛ و هر چه از بدي به تو میرسد، پس از خود توست. و تو را به رسالت براي مردم فرستادیم؛ و تفسیر قرآن
مهر جلد چهارم، ص: 213 گواهی خدا (در این باره) کافی است. نکتهها و اشارهها: 1. این آیه خود انسان را منشأ تمام بديها،
جمع بین این مطالب «. همهي خوبیها و بديها از خداست » : بلاها، بیماريها و ناراحتیها معرفی کرده است، اما آیهي قبل فرمود
چگونه ممکن است؟ به این پرسش چند گونه میتوان پاسخ داد: الف) بديها داراي دو جنبهي مثبت و منفی هستند، یعنی زیان
نسبی دارند؛ جنبههاي مثبت از آن خدا و جنبههاي منفی از ناحیهي انسان است؛ براي مثال، در مورد یک سلاح گرم، همهي نیروها
و استعدادهاي گلوله و مواد اسلحه و وجود شلیک کننده، از خداست که میتواند براي محافظت و شکار به کار رود، اما به
کارگیري این نعمتها در راه آدمکشی، از انسان سرچشمه میگیرد. ب) انسان نه در حالت جبر است و نه اختیار کامل دارد، بلکه
در حالت امر بین امرین (بین جبر و اختیار) است؛ یعنی همهي قدرتها و ارادهي انسان از خداست، اما این انسان است که میتواند
ج) در برخی روایات اشاره شده که مقصود از سیئات، کیفرهاي گناهان انسان «1» . با آزادي ارادهي خویش، راهش را انتخاب کند
است، که از ناحیهي خداست، اما از آنجا که نتایج اعمال بندگان خداست، به مردم نسبت داده میشود. مثل وقتی که دست دزد را
ص: 214 د) آیهي «2» . قطع میکنند که هم میتوان این کار را به قاضی نسبت داد و هم به خود دزد
قبل به اصل خلقت خوبیها و بديها اشاره دارد که آفرینش همه از خداست، اما آیهي اخیر به انواع برداشتها و عملکردهاي
انسانها اشاره میکند که برخی، از نعمتهاي نیک، استفادهي نیکو میکنند که البته همهي نعمتها از خداست، ولی برخی، از
نعمتها سوء استفاده میکنند و نتیجهي کارهاي بد خود را میبینند. 2. منافقان میگفتند که نیکیها از خدا و بديها از پیامبر
اسلام صلی الله علیه و آله است، امّا در این آیه و آیهي قبل آمده بود که نیکیها از خداست؛ یعنی قرآن قسمت اول سخن آنان را
که صحیح بود تکرار کرد و پذیرفت و قسمت دوم سخن را اصلاح کرد و با بیان یک قانون کلی اشاره کرد که بدي هایی که به
کسی میرسد، از ناحیهي خود اوست و پیامبر صلی الله علیه و آله هم نتیجهي عملکرد خود را میبیند و شما هم نتیجهي کارهاي
خودتان را میبینید. تو را غیر از تو چیزي نیست در پیش و لیکن از وجود خود بیندیش (شبستري) 3. این آیه خطاب به پیامبر صلی
الله علیه و آله است و او را معیار قرار داده است؛ چرا که در آیهي قبل گفته بود، منافقصفتان متوجه نیستند و مطالب را درك عمیق
4. رسالت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله جهانی و براي همهي مردم است و «1» . نمیکنند، از این رو آنان را مخاطب قرار نداد
مخصوص گروه یا نژاد خاصی نیست؛ یعنی آن حضرت براي جهانیسازي مثبت آمده است. 5. در پایان آیه اشاره به رسالت پیامبر
صلی الله علیه و آله شد، تا به افراد ناآگاه بفهماند با اینکه پیامبر صلی الله علیه و آله فرستادهي خداست، اگر بدي به او برسد، از
ناحیهي خود اوست؛ پس چگونه هنگامی که بديها و شکستها به شما روي آورد آن را به ص: 215
آموزهها و پیامها: 1. هر نعمت نیکویی را از خدا بدانید. 2. منشأ «1» . گردن دیگران میاندازید و از عملکرد خودتان نمیدانید
مشکلات را در عملکرد خودتان جست و جو کنید. 3. پیامبر اسلام براي جهانیسازي مثبت آمده است. 4. خدا شاهد عملکرد
شماست (پس مراقب گفتار و کردار خود باشید). *** قرآن کریم در آیهي هشتادم سورهي نساء به لزوم پیروي از پیامبر صلی الله
علیه و آله اشاره میکند و میفرماید: 80 . مَّن یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَ اعَ اللَّهَ وَمَن تَوَلَّی فَمَآ أَرْسَلْنکَ عَلَیْهِمْ حَفِیظاً هر که از فرستاده
[خدا] اطاعت کند، پس بهیقین خدا را فرمان برده است. و هر کس روي برتابد، پس تو را (به عنوان) نگهبان [مستمر] برایشان
نفرستادیم. نکتهها و اشارهها: 1. این آیه یکی از روشنترین آیات قرآن است که بر حجیّت سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و قبول
کردن احادیث او دلالت دارد؛ یعنی اطاعت از پیامبر صلی الله علیه و آله همان اطاعت از خداست. و پیروي از سخن و رفتار پیامبر
همچون پیروي از قرآن، بر مردم واجب است. خدمت او خدمت حق کردن است روز دیدن، دیدن این روزن است (مولوي) تفسیر
2. آیه همانگونه که بر ولایت و لزوم اطاعت از پیامبر صلی الله علیه و آله دلالت دارد، بر معصوم قرآن مهر جلد چهارم، ص: 216
صفحه 56 از 117
بودن ایشان نیز دلالت دارد؛ چون اگر پیامبر صلی الله علیه و آله معصوم از خطا و گناه نبودند، اطاعت مطلق از ایشان اطاعت از خدا
نبود. 3. آیهي فوق دلالت دارد که باید از اوامر تشریعی و قضایی و حکومتی پیامبر صلی الله علیه و آله اطاعت کرد و مقصود از
اطاعت دستورات پیامبر صلی الله علیه و آله اوامري نیست که آن حضرت از جانب خدا ابلاغ میکند، چون در این مورد اطاعت
پیامبر نیست و ایشان واسطهي رساندن دستور خدا هستند؛ بنابراین مقصود این آیه اطاعت از اوامري است که از جانب خود پیامبر
صادر میشود. در احادیثی حکایت شده است که طبق آیهي فوق، خدا حق امر و نهی را به پیامبر صلی الله علیه و آله داده و پیامبر
نیز چنین حقی را به علی علیه السلام و سایر امامان اهل بیت علیهم السلام داده است؛ بنابراین مردم موظفاند از آنان پیروي کنند؛
در روایات دیگري از امام باقر علیه السلام حکایت شده «1» . چرا که دستورات آنها همواره از جانب خداست، نه از طرف خودشان
مسئولیت پیامبر صلی «2» . که اطاعت از رهبرِ حق، یعنی امام، بر پایهي شناخت کامل وي، اطاعت از خدا و موجب خشنودي اوست
الله علیه و آله رهبري و راهنمایی و دعوت مردم است، ولی اگر کسانی اصرار بر پیمودن راه خلاف داشتند، پیامبر صلی الله علیه و
«3» ، آله مسئول انحراف آنان نیست که همچون محافظ دایمی در همه جا حاضر و ناظر باشد و جلوي هر گونه گناه را با زور بگیرد
. بلکه مسئولیت انحراف و پیامدهاي آن متوجه گروه نافرمان است. ص: 217 آموزهها و پیامها: 1
اطاعت از دستورات رهبران الهی، همچون اطاعت از خدا، واجب است. 2. وظیفهي رهبران الهی مراقبت دایمی از نافرمانان و
هدایت اجباري آنان نیست. 3. از سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پیروي کنید. 4. رهبران و مبلغان الهی بیش از اندازه خود را
براي نافرمانان به زحمت نیندازند. *** قرآن کریم در آیهي هشتاد و یکم سورهي نساء به جلسات شبانهي منافقان و توطئههاي آنان
و وظیفهي رهبران الهی در برابر آنان اشاره میکند و میفرماید: 81 . وَ یَقُولُونَ طَاعَۀٌ فَإِذَا بَرَزُواْ مِنْ عِندِكَ بَیَّتَ طَآئِفَۀٌ مِّنْهُمْ غَیْرَ الَّذِي
ولی هنگامی ] «؛ فرمانبردار [یم » : تَقُولُ وَاللَّهُ یَکْتُبُ مَا یُبَیِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ وَکَفَی بِاللَّهِ وَکِیلًا و (منافقان) میگویند
که از نزد تو بیرون میروند، گروهی از آنان شبانه، بر خلاف آنچه تو میگویی تدبیر میکنند، و خدا آنچه را شبانه تدبیر میکنند،
مینگارد. پس از آنان روي گردان، و بر خدا توکّل کن؛ و کارسازي خدا کافی است. نکتهها و اشارهها: 1. در بین مسلمانان
منافقانی بودند که در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله نیز بیکار نمینشستند و با اجتماعات شبانه و مشورت با یکدیگر در جهت
2. معمولًا فرشتگان اعمال انسانها را ص: 218 «1» . کارشکنی در برنامههاي پیامبر نقشه میکشیدند
ثبت میکنند ولی در مورد منافقان، خداوند، گفتهها و توطئههاي سرّي آنان را در پروندهي اعمالشان ثبت میکند (و در موقع لزوم
آنها را افشا میکند و یا به حساب آنان میرسد). 3. به چربزبانی منافقان دلخوش نباشید و به اظهار ایمان و وفاداري آنان دلگرم
نشوید؛ چرا که منافقان جلسات سرّي شبانه و تشکیلات گروهی دارند. 5. طبق آیهي فوق، پیامبر صلی الله علیه و آله مأموریت دارد
که با مسلمانان دوچهره و منافق برخورد روانی نماید؛ یعنی با آنان مدارا کند و از آنان روي بر تابد و بر خدا توکل و تکیه کند؛ که
خدا از توطئههاي آنان آگاه است و در مواقع لزوم آنها را افشا میکند. آموزهها و پیامها: 1. مراقب جلسات شبانه و توطئهآمیز
منافقان باشید. 2. به اطاعت ظاهري منافقان دلخوش نباشید، که آنان دوچهرهاند. 3. همچون خدا، سوابق منافقان را ثبت و ضبط
کنید. 4. با منافقان برخورد روانی کنید و از آنها دوري گزینید (تا تحت فشار قرار گیرند). 5. بهترین تکیه گاه، در برابر توطئههاي
دشمنان داخلی، خداست. *** قرآن کریم در آیهي هشتاد و دوم سورهي نساء با اشاره به یکی از ابعاد اعجاز قرآن، همگان را به
تدبّر در قرآن فرا میخواند و میفرماید: 82 . أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْءَانَ وَلَوْ کَانَ مِنْ عِندِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُواْ فِیهِ اخْتِلفاً کَثِیراً تفسیر قرآن مهر
جلد چهارم، ص: 219 و آیا در قرآن تدبّر نمیکنند؟ و اگر (بر فرض) از طرف غیر خدا بود، حتماً در آن اختلاف فراوانی مییافتند.
نکتهها و اشارهها: 1. این آیه، مردم را به تدبّر در قرآن فرا میخواند. تدبّر به معناي بررسی نتایج و عواقب چیزي است، بر خلاف
2. قرآن براي همگان قابل فهم و درك است، که در غیر این «1» . تفکّر که مربوط به بررسی علل و خصوصیات یک موجود است
صورت، دستور به تدبّر در آن بیهوده بود. 3. همگان موظفاند در بارهي اصول دین و مسائلی همچون صدق ادعاي نبوت پیامبر
صفحه 57 از 117
صلی الله علیه و آله و حقانیّت قرآن، مطالعه و بررسی کنند و از تقلید و قضاوتهاي کورکورانه بپرهیزند. 4. آیهي فوق یکی از
دلایل حقانیّت قرآن و یکی از ابعاد اعجاز آن را بیان میکند؛ چرا که روحیات، افکار و سخنان انسان عادي در طول عمرش تغییر
کمّی و کیفی میکند و به همین دلیل نوشتههاي یک نویسنده در طول عمرش یکسان نیست؛ اما قرآن که در طول 23 سال، در
جنگ و صلح و هجرت و در شهرها و حالات متفاوت بر پیامبري درس ناخوانده نازل شده و داراي بحثهاي مختلف عقیدتی،
سیاسی، فلسفی، حقوقی، تاریخی و اخلاقی است، هیچ اختلافی در مطالب آن نیست؛ یعنی تضاد و تناقضی در آن وجود ندارد. این
نشان میدهد که این کتاب زاییدهي افکار یک انسان عادي نیست، بلکه از ناحیهي خداي توانا و دانا آمده است. 5. قرآن سند
زندهي اعجاز و دلیل رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله است و اگر کسی در عدم اختلاف مطالب آن تفکر و تدبّر کند، پی به
حقانیّت پیامبر صلی الله علیه و آله و قرآن میبرد؛ یعنی محتواي قرآن شاهد حقانیت آن است. 6. هر آنچه از جانب غیر خدا باشد،
خالی از اختلاف و ناهمگونی نیست، اما کتابهاي الهی که از جانب خداست، خالی از اختلاف و تناقض و تضاد تفسیر قرآن مهر
جلد چهارم، ص: 220 است، مگر آنکه مثل تورات دستخوش تحریف گردد. 7. تدبّر در قرآن، به دنبال یادآوري حالات منافقان
و مسلمانان سستایمان در آیهي قبل آمده است؛ از این رو میتوان گفت که تدبّر در قرآن زمینهي برطرف شدن نفاق و ضعف
ایمان است و پی بردن به حقانیت قرآن و فهم مطالب آن، دل را صفا میدهد و بر ایمان انسان میافزاید. 8. در قرآن تضاد و تناقض
نیست و برخی تعابیر متفاوت و تعارضات ظاهري، همچون عام و خاص و مطلق و مقید و ... با تأمل و دقت قابل جمع و رفع است.
در آیهي فوق وصف توضیحی است، نه قید احترازي؛ یعنی اگر قرآن از نزد غیر خدا بود، اختلاف در آن بود و این « کثیر » 9. واژهي
10 . قرآن کریم داراي نامهاي «1» . اختلافات زیاد بود، نه اینکه بگوییم: در قرآن اختلاف زیاد نیست، اما اختلاف کم هست
به معناي « قَرَء » معانی زیر گفته شده است: الف) از مادهي « قرآن » و براي واژهي « قرآن، فرقان، کتاب و ذکر » متعددي است؛ مثل
به معناي قرائت و خواندن و به ،« قرء » گرد آوري؛ چون قرآن تمام فواید کتابهاي آسمانی قبلی را جمع کرده است. ب) از مادهي
به معناي ،« قَرَن » دنبال هم آوردن؛ زیرا قاري قرآن، به هنگام تلاوت آن، حروف و کلمات را به دنبال هم میآورد. ج) از ریشهي
ضمیمه کردن و به هم پیوستن و نزدیک ساختن چیزي به چیزي دیگر؛ چون حروف و کلمات و آیات و سورههاي قرآن نزدیک به
جمع قرینه؛ از این جهت که هر یک از آیات قرآن، قرینه و مؤید آیات دیگر ،« قرائن » هماند و با یکدیگر پیوستگی دارند. د) از
است آن را قرآن گویند. ه) اصلًا از هیچ مبدئی مشتق نشده و ابتداءً براي کلام الهی وضع شده ص:
. آموزهها و پیامها: 1 «1» . 221 است. لازم به یاد آوري است که واژهي قرآن حدود پنجاه و هشت بار در قرآن به کار رفته است
قرآن خود دلیل حقانیّت خود است. 2. در قرآن تدبّر کنید تا به اعجاز و حقانیت آن پی ببرید. 3. انسان نمیتواند بدون وحی،
مطالبی همگون، همچون قرآن بیاورد. 4. منابع و عقاید دینی را با تدبّر و تفکّر بپذیرد. *** قرآن کریم در آیهي هشتاد و سوم
سورهي نساء به پخش اخبار محرمانه و شایعهپراکنی منافقان و راهکار صحیح برخورد با اخبار اشاره میکند و میفرماید: 83 . وَإِذَا
جَ آءَهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُواْ بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلی الرَّسُولِ وَإِلی أُوْلِی الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِینَ یَستَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْ لُ اللَّهِ
عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّیْطنَ إِلَّا قَلِیلًا و هنگامی که خبري (حاکی) از ایمنی یا ترس به آن [منافق] ان برسد، منتشرش سازند، و [لی
اگر (بر فرض) آن را به فرستاده [خدا] و به اولیاي امر از بینشان، ارجاع دهند، از میان آنان کسانی که آن را استنباط میکنند، حتماً
به (درستی و نادرستی) آن آگاهی دارند. و اگر بخشش خدا و رحمتش بر شما نبود، مسلماً جز اندکی (از شما، همگی) از شیطان
پیروي میکردید. ص: 222 نکتهها و اشارهها: 1. برخی از منافقان یا افراد سادهلوح، اخبار جنگهاي
پیامبر صلی الله علیه و آله و یا مطالب محرمانهاي را که ایشان دربارهي کافران بیان میکرد، منتشر میکردند و این امر باعث
کسانی هستند که «2» « صاحبان امر » . این آیه با تذکر به این افراد، راه صحیح انتقال اخبار را بیان میکند. 2 «1» . مشکلاتی میشد
قدرت تشخیص و احاطهي کافی بر مسائل مختلف دارند و میتوانند حقایق را از شایعات بیاساس تشخیص دهند و اهل فهم و
صفحه 58 از 117
مصداق بارز و عالی صاحبان امر، امامان علیهم السلام و سپس دانشمندان صاحبنظر و رهبران الهیاند؛ از این «3» . استنباط هستند
3. آیهي فوق یک قانون کلی و «4» . روست که در روایات متعددي آمده که اولی الامر همان امامان معصوم علیهم السلام هستند
راهکار اساسی برخورد با اخبار محرمانه را براي تمام اعصار بیان کرده است و آن این که مسلمانان باید در مورد اخبار محرمانه و
شایعات، به صاحبنظران و متخصصان و رهبران جامعهي اسلامی رجوع کنند. 4. شایعهسازي و شایعهپراکنی از بلاهاي بزرگ
جامعهي بشري است که روح تفاهم و همکاري را در میان مردم میکشد، اعتماد عمومی را متزلزل میسازد، نیرو و فکر و وقت
مردم را مشغول میسازد، مردم را در انجام کارها ص: 223 سست میکند، افراد لایق و مفید را در
خدمت کردن دل سرد میکند و گاهی حیثیت و آبروي افراد را بر باد میدهد. و معمولًا افراد شایعهپراکن با انگیزههایی همچون
مبارزه « شایعهسازي » انتقام، طمع مادي و خودنمایی، شایعهپراکنی میکنند و گاهی آلت دست دیگران میشوند. 5. اسلام هم با
. مبارزه کرده که آیهي فوق نمونهاي از این مبارزه است. 6 « شایعهپراکنی » کرده و دروغ و تهمت را ممنوع شمرده است و هم با
افشاي اسرار نظامی و پیروزيها و شکستها جایز نیست و قبل از هر چیز این اخبار باید به رهبران جامعه و صاحبنظران مورد
اعتماد عرضه شود تا بعد از جمعآوري اخبار در یک نقطه و ارزیابی و تشخیص آن، به اندازهي مصلحت منتشر گردد. 7. مسائل
سیاسی، نظامی و امنیتی باید تحت کنترل و هدایت رهبري و تحت اشراف یک مدیریت داراي اجتهاد و استنباط و تخصص قرار
گیرد، تا اخبار محرمانه به دست دشمن نیفتد و از آنها بر ضد مسلمانان سوء استفاده نشود. 8. انتشار اخبار نظامی و عدم مراجعه به
رهبران الهی در این مورد، پیروي از شیطان است. آري، این شیطانصفتان و منافقان هستند که میخواهند اخبار محرمانهي مسلمانان
افشا و شایعات در جامعه پراکنده شود. آیهي فوق نقش کلیدي رهبر را در جلوگیري از انحرافات و شایعات و پیروي از شیطان نشان
میدهد. 12 . در احادیثی از امام باقر و امام کاظم علیهما السلام حکایت شده که فضل و رحمت الهی، رسول اللَّه صلی الله علیه و
ص: 224 آري، تعیین پیامبر و جانشینان ایشان از «1» . آله و علی (و امامان معصوم) علیهم السلام هستند
مصادیق بارز فضل و رحمت الهی است. آموزهها و پیامها: 1. شایعهپراکنی کاري شیطانی است. 2. اخبار امنیتی را به رهبران الهی و
متخصصان امور بسپارید، تا مسیر صحیح خود را طی کند. 3. اخبار محرمانه را فاش نسازید و شایعهپراکنی نکنید. 4. فضل و رحمت
الهی مانع تأثیر شیطان است. *** قرآن کریم در آیهي هشتاد و چهارم سورهي نساء به وظایف پیامبر صلی الله علیه و آله اشاره
میکند و میفرماید: 84 . فَقتِلْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ لَاتُکَلَّفُ إِلَّا نَفْسَکَ وَ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِینَ عَسَ ی اللَّهُ أَن یَکُفَّ بَأْسَ الَّذِینَ کَفَرُواْ وَاللَّهُ أَشَ دُّ
بَأْساً وَأَشَ دُّ تَنکِیلًا پس (اي پیامبر) در راه خدا جنگ کن! و جز خودت مکلّف نیستی. و [لی مؤمنان را (بر جهاد) برانگیز؛ امید است
خدا از قدرت کسانی که کفر ورزیدند، جلوگیري کند. و خدا قدرت بیشتر، و مجازات شدیدتري دارد. شأن نزول: حکایت شده
که پس از جنگ احد، ابوسفیان به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله گفت که در موسم بدر صُ غري (یعنی بازاري که در ماه
ذيالقعده در سرزمین بدر تشکیل میشود) بار دیگر روبهرو خواهیم شد. سال بعد در موعد مقرر، پیامبر صلی الله علیه و آله
مسلمانان را به حرکت دعوت کرد، ولی گروهی از مسلمانان، به سبب خاطرهي تلخ شکست احد، حرکت نکردند و فقط هفتاد نفر
در رکاب ص: 225 پیامبر صلی الله علیه و آله در محل مزبور حاضر شدند، اما ابوسفیان، بر اثر وحشتی
آیهي «1» . که از مسلمانان داشت، در آن موعد مقرر حاضر نشد و پیامبر صلی الله علیه و آله با همراهان سالم به مدینه بازگشتند
فوق نازل شد و دستور فوق العادهاي در مورد جهاد به پیامبر صلی الله علیه و آله داد؛ او موظف است به تنهایی در برابر دشمن
بایستد، حتی اگر هیچکس همراه او به میدان نرود؛ زیرا او تنها مسئول وظیفهي خویش است و در برابر سایر مردم وظیفهاي جز
تشویق و دعوت به جهاد ندارد. نکتهها و اشارهها: 1. آیهي فوق به پیامبر صلی الله علیه و آله دستور میدهد که حتی اگر تنها بود، با
در طول تاریخ بشریّت است. از امام صادق علیه السلام حکایت شده که به هیچ کس، قبل و « فرمان نمونه » دشمن بجنگند. این یک
2. آیهي فوق در حقیقت یک دستور مهم اجتماعی به «2» . بعد پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله، چنین فرمانی داده نشده است
صفحه 59 از 117
رهبران الهی است که آنقدر در کار خود مصمم و قاطع باشند که حتی اگر هیچ کس دعوت آنان را نپذیرفت، دست از هدف
مقدس خویش برندارند و تا چنین نباشند قادر به اداي وظیفهي رهبري و پیشبرد اهداف خود نیستند. 3. پیامبر مسئول اعمال خود
است نه سایر مردم؛ از این رو، در شرایط عادي موظّف به تبلیغ و ارشاد مردم است، نه وادار کردن آنان به عمل؛ ولی در مواردي که
خطر حملهي دشمن جامعهي اسلامی را تهدید میکند، حکومت اسلامی میتواند بر اساس قانون، افراد را مأمور به دفاع کند و به
4. جبهه و جنگ احتیاج به تبلیغات قوي دارد، «1» . ص: 226 اصطلاح، سربازي اجباري مشخص سازد
تا مؤمنان به جهاد تشویق شوند. 5. امیدآفرینی از روشهاي قرآن براي تقویت روحیهي مؤمنان و برانگیختن آنان به جهاد است. در
آیهي فوق از این روش استفاده شده است. 6. خداي متعال توانا و آگاه است و تردیدي در کارها و سخنان او نسبت به آینده وجود
و مانند آنها استفاده میکند؟ مفسران در مورد کاربرد این واژهها چند احتمال «2» « چه بسا » و « شاید » ندارد، پس چرا از واژهي
است. ب) براي امیدوار کردن شنونده است و تردید گوینده را نمیرساند. « طلب » و « وعده » دادهاند: الف) در مورد خدا به معناي
ج) به این معناست که براي انجام کاري که در آیه مطرح شده مقدمات متعددي لازم است؛ از این رو نمیتوان حکم قطعی در
7. حرکت براي جهاد، زمینهساز جلب «3» . مورد آینده داد و هشداري است به شنونده که به دنبال فراهم آوردن مقدمات باشد
ص: 227 آموزهها و پیامها: 1. رهبران الهی اگر تنها «4» . امدادهاي الهی و دفع دشمنان دین است
شدند، باز هم در راه خدا مبارزه کنند. 2. به تبلیغات جنگ اهمیت دهید و مردم را تشویق کنید. 3. تبلیغات روانی در جنگ
بازدارنده است و چه بسا حملهي دشمن را دفع کند. 4. هر کس مسئول اعمال خویش است و حق تحمیل بر دیگران را ندارد. ***
قرآن کریم در آیهي هشتاد و پنجم سورهي نساء به نتایج تشویق به کار نیک و بد اشاره میکند و میفرماید: 85 . مَن یَشْفَعْ شفعَۀً
حَسَنَۀً یَکُن لَّهُ نَصِیبٌ مِّنْهَا وَمَن یَشْفَعْ شفعَۀً سَیِّئَۀً یَکُن لَّهُ کِفْلٌ مِّنْهَا وَکَانَ اللَّهُ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ مُّقِیتاً هر کس به صورت وساطت نیکویی
(در کار خیر) واسطه شود، بهرهاي از آن برایش خواهد بود؛ و هر کس به صورت وساطت بدي (در کاري) واسطه شود، برایش
سهمی از آن خواهد بود؛ و خدا بر هر چیزي، نگهدار و حسابگر است. نکتهها و اشارهها: 1. از آیهي فوق، با توجه به آیهي قبل
استفاده میشود که مسئولیت هر کس در برابر اعمال خویش، آن نیست که از دعوت دیگران به سوي حق و مبارزه چشم بپوشد و
«1» به طرف فردگرایی برود؛ اسلام میخواهد که روح مسئولیت اجتماعی در مسلمانان زنده شود. 2. گاهی شفاعت و ضمیمه شدن
قبل از عمل و به صورت راهنمایی و ص: 228 ارشاد است که در این صورت، به معناي امر به معروف
و نهی از منکر و وساطت در کار نیک است؛ گاهی شفاعت و ضمیمه شدن پس از انجام عمل و در مورد نجات گناهکارانی است
،« تشویق به جهاد » که شایستگی شفاعت را دارند؛ البته در این آیه معناي اول مراد است. 3. به کار بردن تعبیر شفاعت در مورد
ممکن است اشاره به این باشد که سخن رهبر در صورتی در دیگران نفوذ میکند که براي خود امتیازي قایل نباشد و خود را
به معناي بهرهي وافر از چیزهاي سودمند است که در مورد تشویق به کار « نصیب » همدوش و جفت دیگران قرار دهد. 4. واژهي
که در مورد تشویق به کار بد به کار رفته «1» به معناي سهم از چیزهاي پست و بد است « کِفل » نیک به کار رفته است؛ و واژهي
است. 5. مردم در سرنوشت اعمال یکدیگر، از طریق تشویق و راهنمایی، شریکاند؛ پس اگر سخن یا عمل و یا حتی سکوت
انسان سبب تشویق گروهی به کار نیک یا بد شود، در پیامدها و نتایج آن کار شریک خواهد بود؛ و این منطق اصیل اسلام در مورد
مسائل اجتماعی است. آري؛ انسان به خاطر محدودیتهاي وجودي و زمانی، نمیتواند در همهي کارها دخالت مستقیم داشته باشد،
اما میتواند با راهنمایی و تشویق و شفاعت، از آنها بهره ببرد. 6. در حدیثی از پیامبر صلی الله علیه و آله حکایت شده که هر کس به
کار نیکی فرمان دهد یا از کار بدي منع کند، و یا مردم را راهنمایی و یا اشاره و تشویق به نیکی کند، در آن عمل شریک است و
«2» . هر کس به کار بد دعوت یا راهنمایی و یا اشاره و تشویق کند، او نیز در آن کار بد شریک است
ص: 229 در این حدیث سه مرحلهي تشویق، یعنی امر، راهنمایی و اشاره، بیان شده است. و در برخی روایات دعاي نیک و بد نیز
صفحه 60 از 117
نوعی شفاعت در پیشگاه خدا محسوب میشود که دعا کننده در آن دعا شریک است؛ البته این نوعی توسعه در معناي شفاعت
است. آموزهها و پیامها: 1. در انجام کارهاي نیک واسطه شوید تا شریک ثواب آنها گردید. 2. واسطهي کارهاي بد نشوید تا
پیامدهاي منفی آنها دامنگیر شما نشود. 3. در اجتماع مسئولیتپذیر باشید و به کارهاي نیک کمک کنید. 4. خدا حسابگر و
پس مراقب کردار خود باشید). *** قرآن کریم در آیهي هشتاد و ششم سورهي نساء به لزوم پاسخ گویی ) «1» محافظ شماست
مناسب به محبتهاي دیگران اشاره میکند و میفرماید: 86 . وَإِذَا حُیِّیتُم بِتَحِیَّۀٍ فَحَیُّواْ بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ
حَسِیباً و هر گاه با زنده بادي به شما زنده باد گفته شود (و به شما سلام یا اظهار محبت نمایند،) پس بهتر از آن، زنده باد گویید (و
پاسخ بهتري به محبتها دهید)، و یا (همانند) آن را پاسخ دهید، که خدا بر هر چیزي حسابگر است.
و به معناي دعا براي زندگی دیگري است؛ خواه این دعا به صورت « حیات » از مادهي « تحیّت » ص: 230 نکتهها و اشارهها: 1. واژهي
باشد و خواه اظهار محبت عملی (مثل هدیه دادن). 2. در روایتی از امام باقر و امام صادق علیهما « زنده باشی » یا « سلام » لفظی مانند
3. در .«1» السلام حکایت شده که مقصود از تحیّت، سلام کردن و هر گونه نیکی (مثل هدیه دادن یا نامه دادن و امثال آن) است
حدیثی حکایت شده که کنیزي شاخهي گلی خدمت امام حسن علیه السلام هدیه کرد و حضرت، در مقابل، او را آزاد ساخت و به
4. در آیه آمده است که تحیّت و اظهار محبت را به صورت «2» . آیهي فوق استدلال کرد که این آیه به ما این ادب را میآموزد
و یا اگر کسی هدیه یا نامهي محبتآمیزي به شما داد، « سلام علیکم » شما بگویید ،« سلام » بهتري پاسخ دهید؛ یعنی اگر کسی گفت
شما اقدام بهتري بنمایید؛ که این امري مستحب و نیکوست. 5. پاسخ مساوي به سلام، واجب است؛ زیرا تحیّت و اظهار محبت را
دست کم باید به همان صورت پاسخ داد. 6. در حدیثی از امام صادق علیه السلام آمده است که تحیّت و اظهار محبت کامل، براي
ص: «3» . غیرمسافر، همان دست دادن است و براي مسافر، معانقه و در آغوش کشیدن همدیگر است
231 آموزهها و پیامها: 1. روابط عاطفی افراد جامعه را تقویت کنید. 2. اظهار محبت و سلام دیگران را بیپاسخ نگذارید. 3. لطف
دیگران را با لطف بالاتري جبران کنید. 4. به دیگران لطف کنید که خدا حساب کارهاي نیک شما را دارد. *** تفسیر قرآن مهر
تحیّت بزرگ اسلامی است و در قرآن دستور داده شده است که هرگاه « سلام » . جلد چهارم، ص: 232 سلام در قرآن و حدیث 1
است (فرقان، « سلام » 2. اظهار محبت اهل بهشت به همدیگر، همان .( وارد خانهاي شدید، بر یکدیگر تحیت الهی بفرستید (نور، 61
3. سلام در اقوام پیشین نیز بوده است؛ از این رو میبینیم که فرشتگانی به ابراهیم علیه السلام سلام کردند .( 75 و ابراهیم، 3
4. در روایتی از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله حکایت شده که هر کس، پیش از سلام کردن، آغاز به سخن کند، .( (ذاریات، 25
5. در حدیث دیگري از امام صادق علیه السلام حکایت شده که خدا افشا کردن (و بلند گفتن) سلام را «1» . پاسخ او را نگویید
آري اسلام «3» . و در روایتی دیگري از امام صادق آمده است: بخیل کسی است که از سلام کردن بخل ورزد «2» . دوست دارد
میخواهد که رابطهي عاطفی انسانها با سلام و هدیه و مانند آن گرمتر شود. 6. سلام کردن مخصوص آشنایان نیست؛ در احادیث
آمده بر کسی که نمیشناسی نیز سلام کن و در دستورات دینی آمده که سواره بر پیاده سلام کند (تا از تکبّر او کاسته شود) و حتی
7. در حدیثی از امام علی علیه پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به کودکان سلام میکرد. ص: 233
السلام حکایت شده که سلام هفتاد ثواب دارد که شصتونه ثواب آن براي کسی است که آغاز میکند و یک ثواب آن براي
8. در برخی روایات آمده است که به افراد رباخوار، فاسق و منحرف سلام نکنید. و این نوعی «1» . کسی است که پاسخ میدهد
تفسیر قرآن مهر جلد *** «2» .( مبارزه با فساد است (مگر اینکه سلام کردن به این افراد وسیلهاي براي آشنایی و هدایت آنها شود
چهارم، ص: 234 قرآن کریم در آیهي هشتاد و هفتم سورهي نساء به توحید و معاد اشاره میکند و میفرماید: 87 . اللَّهُ لَآإِلهَ إِلَّا هُوَ
لَیَجْمَعَنَّکُمْ إِلَی یَوْمِ الْقِیمَ ۀِ لَارَیْبَ فِیهِ وَمَنْ أَصْ دَقُ مِنَ اللَّهِ حَ دِیثاً خدا، هیچ معبودي جز او نیست؛ بیقین، در روز رستاخیز- که هیچ
تردیدي در آن نیست- شما را جمع خواهد کرد. و چه کسی از خدا، در سخن راستگوتر است؟! نکتهها و اشارهها: 1. این آیه با
صفحه 61 از 117
اشاره به دو اصل اساسی دین، یعنی توحید و معاد، انسان را از مبدأشناسی به معادباوري رهنمون میکند؛ چرا که اگر انسان خدا و
صفات او را بشناسد، میداند که خدا راستگوترین افراد است و چنین شخصی خبر از تحقق رستاخیز داده است، پس حتماً واقع
اشاره به این است که برپایی قیامت براي همهي افراد بشر در یک روز واقع ،«. حتماً شما را جمع میکند » خواهد شد. 2. تعبیر
به دلایل قطعی و ،«. هیچ تردیدي در آن نیست » 3. تعبیر «1» . میشود، و در آیات دیگر قرآن نیز به این مطلب اشاره شده است
مسلّمی بر وجود معاد اشاره دارد؛ مثل دلیل حکمت و فلسفهي آفرینش، قانون عدالت پروردگار و قانون تکامل همگانی موجودات،
که در مباحث معاد مطرح است. 4. راستگوتر از خدا کسی نیست؛ زیرا که دروغگویی یا از جهل است و یا از ضعف و نیاز؛ و
تفسیر قرآن مهر «2» . خداي متعال از هرکس داناتر و تواناتر، و از همگان بینیاز است؛ پس اصولًا دروغگویی براي او مفهومی ندارد
5. از آنجا که غفلت انسان نسبت به معاد بیشتر است، خدا هشدارهاي قاطعتري داده و در آیهي فوق جلد چهارم، ص: 235
آموزهها و پیامها: 1. جهان آغاز و فرجامی دارد. 2. در راستگویی خدا «2» . همراه کرده است «1» یادآوري معاد را با چهار تأکید
و تحقّق معاد تردید روا مدارید. 3. از خداشناسی به معادباوري برسید. *** قرآن کریم در آیهي هشتاد و هشتم سورهي نساء در
مورد روش برخورد با منافقان، به مسلمانان هشدار میدهد و میفرماید: 88 . فَمَ ا لَکُمْ فِی الْمُنفِقِینَ فِئَتَیْنِ وَاللَّهُ أَرْکَسَ هُم بِمَا کَسَ بُواْ
أَتُرِیدُونَ أَن تَهْدُواْ مَنْ أَضَ لَّ اللَّهُ وَمَن یُضْ لِلِ اللَّهُ فَلَن تجِ دَ لَهُ سبِیلًا و شما را چه شده، که در مورد (جنگ با) منافقین دو دسته
شدهاید؟! و حال آنکه خدا آنان را بخاطر دستاوردشان سرنگون کرده است. آیا میخواهید کسی را که خدا در گمراهی [اش، وا]
نهاده است، راهنمایی کنید؟! و هر که را خدا در گمراهی (اش، وا) نهاد، پس هیچ راهی براي (هدایت) او نخواهی یافت. شأن
نزول: داستان نزول آیه چند گونه حکایت شده است: 1. برخی از مردم مکه ابتدا خود را مسلمان نشان دادند، سپس به مکه
حرکت کردند و در برابر ص: 236 مسلمانان قرار « یَمامه » بازگشتند و مشرك شدند و بعد از آن به
2. برخی از مردم مکه ظاهراً مسلمان شده «1» . گرفتند؛ در این هنگام بود که مسلمانان در بارهي جنگ با آنان اختلاف کردند
بودند، اما در واقع منافق بودند و عملًا از بتپرستان پشتیبانی میکردند؛ از این رو حاضر به مهاجرت به طرف مدینه نشدند، اما
سرانجام مجبور به ترك مکه شدند. (و تا نزدیک مدینه آمدند). مسلمانان از جریان آگاه شدند و در مورد جنگ با آنان اختلاف
کردند؛ برخی که در واقع این گروه را پشتیبان دشمنان اسلام میدانستند، معتقد بودند که باید طردشان کرد، ولی برخی افراد ساده
دل با این طرح مخالفت کردند و گفتند: ما چگونه با افرادي بجنگیم که به توحید و نبوت گواهی میدهند و به جرم اینکه هجرت
نکتهها و اشارهها: 1. نفاق جریانی بود که از «2» . ننمودند، آنان را بکشیم؟ آیهي فوق فرود آمد و طرفداران منافقان را سرزنش کرد
مکه شروع شد و در مدینه ادامه یافت. منافقان در نهان به مسلمانان ضربه میزدند و قرآن کریم بارها در مورد این جریان اعلام
خطر کرد و عقل سلیم و منافع اجتماعی مسلمانان نیز اجازه نمیدهد که در برابر این دشمنان دوچهره و خطرناك کوتاهی کنند؛ از
برگردانده و افکارشان را واژگون « اعمالشان » این رو اختلاف نظر در مورد برخورد با منافقان بیمعناست. 2. خدا منافقان را به خاطر
ساخته است. آري، منافقان به دست خود سرنگون میشوند و این واقعیتی ص: 237 است که در هر
خود انسان « اعمال » ، 3. عامل بازگشت از جادهي هدایت، سعادت و نجات «1» . عصري در مورد منافقان مشاهده و تجربه میشود
است، یعنی زمینهي گمراهی و هدایت را خود انسان فراهم میکند و اگر گمراهی افراد به خدا نسبت داده میشود، به خاطر آن
است که خداي حکیم هر کس را مطابق اعمالش کیفر و به مقدار شایستگیاش پاداش میدهد. 4. این سنت فناناپذیر الهی است که
آثار اعمال انسان از او جدا نمیشود؛ از این رو منافقان کوردل و زشتکردار، هدایتپذیر نیستند، چرا که فکر و قلب آنان آلوده به
نفاق است و در عمل نیز حامی دشمنان خدایند. پس انتظار هدایت براي آنان، یک انتظار بیدلیل و بیهوده است. آموزهها و پیامها:
. 1. اسلام نماییِ منافقان، شما را فریب ندهد و متفرق نسازد. 2. در برابر منافقان متحد باشید (و با قاطعیت با آنها برخورد کنید). 3
منافقان به خاطر اعمالشان سرنگون میشوند. *** قرآن کریم در آیهي هشتاد و نهم سورهي نساء به آرزوهاي کفرآمیز منافقان
صفحه 62 از 117
اشاره میکند و خواستار برخوردي سخت با آنان میشود و میفرماید: 89 . وَدُّواْ لَوْ تَکْفُرُونَ کَمَ ا کَفَرُواْ فَتَکُونُونَ سَوَآءً فَلَا تَتَّخِ ذُواْ
مِنْهُمْ أَوْلِیَآءَ حَتَّی یُهَاجِرُواْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَخُ ذُوهُمْ وَاقْتُلُوهُمْ حَیْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ وَلَا تَتَّخِذُواْ مِنْهُمْ وَلِیّاً وَلَا نَصِیراً تفسیر قرآن مهر
جلد چهارم، ص: 238 [منافقان آرزو دارند، که [شما] کافر شوید، همانگونه که [خود] کفر ورزیدند، و مساوي یکدیگر شوید.
بنابراین، از میان آنان دوستانی مگیرید، تا اینکه در راه خدا هجرت نمایند. و اگر (از هجرت) روي برتافتند، پس هر کجا آنان را
یافتید، ایشان را (به اسارت) بگیرید، (و در صورت ضرورت) آنان را بکشید. و از بین آنان، هیچ دوست و یاوري مگیرید. نکتهها و
اشارهها: 1. اسلام افراد غیرمسلمان، (یهودیان، مسیحیان و ...) را با شرایطی تحت حمایت خود قرار میدهد و اجازهي مزاحمت
نسبت به آنان نمیدهد، اما با منافقان به شدت برخورد میکند؛ اینان با پوشش اسلامی میتوانند ضربههایی به اسلام وارد کنند که
سر گرگ باید هم اول برید نه چون گوسفندان مردم درید (سعدي) 2. پیامبر اسلام صلی الله «1» . هیچ دشمنی قادر بر آن نیست
علیه و آله در مورد منافقان داخل مدینه شدت عمل به خرج نمیداد؛ چون به ظاهر اسلام عمل میکردند و مبارزهي صریحی با
اسلام نداشتند، پس مشمول حکم آیهي فوق نبودند. آیه در مورد منافقان خارج مدینه بود که با کافران همکاري روشنی داشتند و
لازم بود با آنان شدیداً برخورد شود، تا توبه کنند و بازگردند یا نابود شوند. 3. هدف منافقان، تهاجم فرهنگی به مؤمنان است. آنان
میخواهند فکر و عقیدهي مسلمانان را تغییر دهند و به کفر بکشانند. 4. این آیه صریحاً دستور میدهد که هر گونه رابطه و پیوند
دوستی خود با منافقان را قطع کنید. این دستور قرآن نکتهاي روان شناختی در بردارد؛ قطع دوستی با منافقان، از طرفی آنان را تحت
. فشار روانی قرار میدهد و از ص: 239 طرف دیگر مانع فریب خوردن و انحراف مؤمنان میشود. 5
هجرت از منطقهي کفر و شرك و توطئه و نفاق به مراکز اسلامی، واجب و نشانهي ایمان واقعی است. 6. توبهي هر گناهی مناسب
. همان است و توبهي ترك هجرت، هجرت کردن است. آموزهها و پیامها: 1. با منافقان خارج از مرزها با شدّت برخورد کنید. 2
مبارزه با منافقان، فرامرزي است. 3. هدف منافقان، تهاجم فرهنگی به ایمان شماست (پس مراقب باشید). 4. به منافقان دل نبندید و
با آنان قطع رابطه کنید. 5. منافقان در حقیقت کافرند. 6. منافقان را تحت فشار روانی قرار دهید. 7. منافقانِ خارج مرزها را به داخل
سرزمین اسلام بکشید. *** قرآن کریم در آیهي نودم سورهي نساء در مورد همپیمانان و افراد تحت فشار کفار سفارش میکند و
میفرماید: 90 . إِلَّا الَّذِینَ یَصِ لُونَ إِلَی قَوْمٍ بَیْنَکُمْ وَبَیْنَهُم مِّیثقٌ أَوْ جَآءُوکُمْ حَصِ رَتْ صُدُورُهُمْ أَن یُقتِلُوکُمْ أَوْ یُقتِلُواْ قَوْمَهُمْ وَلَوْ شَآءَ اللَّهُ
لَسَلَّطَهُمْ عَلَیْکُمْ فَلَقتَلُوکُمْ فَإِنِ اعْتَزَلُوکُمْ فَلَمْ یُقتِلُوکُمْ وَأَلْقَوْاْ إِلَیْکُمُ السَّلَمَ فَمَ ا جَعَلَ اللَّهُ لَکُمْ عَلَیْهِمْ سَبِیلًا مگر کسانی که بپیوندند به
گروهی، که میان شما و میان آنان پیمان محکمی است، یا نزد شما بیایند، در حالی که [بیقین سینههاي آنان از پیکار با شما یا پیکار
با قومشان، به تنگ آمده است. و اگر (بر فرض) خدا ص: 240 میخواست، قطعاً آنان را بر شما مسلّط
میکرد، و حتماً با شما پیکار میکردند. پس اگر از شما کنارهگیري کرده و با شما پیکار ننمودهاند، و با شما طرح صلح افکندند،
،« بنی ضَ مره » پس خدا هیچ راهی براي (تعدّي) شما بر آنان قرار نداده است. شأن نزول: حکایت شده که یک قبیلهي عرب به نام
هم پیمان بود، با مسلمانان پیمان صلح بست. برخی از مسلمانان از پیمانشکنی این قبیله بیمناك شدند و به « اشجع » که با قبیلهي
پیامبر صلی الله علیه و آله پیشنهاد حمله دادند، اما پیامبر صلی الله علیه و آله نپذیرفت. پس از مدتی، قبیلهي اشجع با هفتصد نفر به
نزدیک مدینه آمدند و خواستار قرارداد صلح با مسلمانان شدند و گفتند: ما نه توانایی مبارزه با دشمنان شما را داریم و نه قدرت و
و «1» تمایل به مبارزه با شما را؛ از این رو آمدهایم با شما پیمان ترك مخاصمه ببندیم. در این هنگام آیهي فوق فرود آمد
دستورهاي لازم را در این زمینه به مسلمانان داد. نکتهها و اشارهها: 1. در آیهي قبل دستور داده شد که در مقابل منافقانی که با
دشمنان اسلام همکاري داشتند، شدّت عمل به خرج دهید و این آیه، دو گروه را از این قانون مستثنا میکند: اول: آنان که با
همپیمانان شما ارتباط دارند و پیمان بستهاند. دوم: کسانی که در شرایطی خاص و تحت فشار قرار دارند که نه توانایی همکاري با
شما را دارند و نه میتوانند با دیگران برخورد کنند، و تقاضاي ص: 241 صلح دارند. 2. صلحطلبی
صفحه 63 از 117
«1» ، اسلام در آیهي فوق کاملًا تجلّی کرده است. این آیه دستور میدهد که اگر کافري اعلان بیطرفی یا صلحدوستی کرد
مسلمانان به او تعرّض نکنند. آري، اینگونه حملات بر خلاف اصول اسلامی، عدالت و جوانمردي است. 3. این آیه به مسلمانان
یادآوري میکند که صلحدوستی و بیطرفی دشمنان اسلام یکی از نعمتهاي الهی است که باید قدرش را بدانید؛ چون اگر خدا
میخواست، میتوانست آنها را بر شما مسلط کند. 4. عهد و پیمان در اسلام آنقدر اهمیت دارد که اگر کسی با همپیمان مسلمانان
همپیمان شود، مسلمانان باید حرمت او را نگاه دارند و با او برخورد شدید نکنند. آموزهها و پیامها: 1. با هم پیمانان و افراد تحت
فشار برخورد شدید نکنید. 2. اسلام صلحطلب است و به صلحدوستان تجاوز روا نمیدارد. 3. به پیمانهاي نظامی و قراردادهاي
بینالمللی، حتی اگر طرف مقابل کافر باشد، احترام بگذارید. 4. به انگیزههاي صلحطلبانهي افراد و تقاضاي آتشبس آنها احترام
بگذارید و به آنها تعرّض نکنید. *** ص: 242 قرآن کریم در آیهي نود و یکم سورهي نساء به
گروهی از منافقان و نیرنگهاي آنان اشاره میکند و خواستار برخورد شدید با آنان میشود و میفرماید: 91 . سَتَجِدُونَ ءَاخَرِینَ
یُرِیدُونَ أَن یَأْمَنُوکُمْ وَیَأْمَنُواْ قَوْمَهُمْ کُلَّ مَا رُدُّواْ إِلَی الْفِتْنَۀِ أُرْکِسُواْ فِیهَا فَإِن لَّمْ یَعْتَزِلُوکُمْ وَیُلْقُواْ إِلَیْکُمُ السَّلَمَ وَیَکُفُّواْ أَیْدِیَهُمْ فَخُذُوهُمْ
وَاقْتُلُوهُمْ حَیْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأُولئِکُمْ جَعَلْنَا لَکُمْ عَلَیْهِمْ سُلْطناً مُّبِیناً بزودي (گروه) دیگري را خواهید یافت، که میخواهند از شما
آسوده خاطر شوند و از قومشان (نیز) ایمن باشند. (ولی) هر گاه به سوي فتنه (و بت پرستی) بازگردانده شوند، در آن سرنگون
میشوند. پس اگر از (درگیري با) شما کنارهگیري نکرده و با شما طرح صلح نیفکنده و دست از شما نکشیدهاند، پس آنان را هر
کجا یافتید، ایشان را (به اسارت) بگیرید و بکشیدشان. و آنانند که براي شما، تسلّطی آشکار، بر آنان قرار دادیم. شأن نزول:
حکایت شده که گروهی از مردم مکه خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله میآمدند و به ظاهر و از روي نیرنگ مسلمان میشدند اما
همین که در برابر قریش و بتهاي آنان قرار میگرفتند، به عبادت بتها میپرداختند، و میخواستند، هم از ناحیهي مسلمانان و هم
بدین مناسبت آیهي فوق فرود آمد. و به آنان «1» . از طرف مشرکان آسوده خاطر باشند، و از هر دو طرف سود ببرند و زیانی نبینند
هشدار داد و وظیفه مسلمانان را در این مورد مشخص ساخت. ص: 243 نکتهها و اشارهها: 1. این
منافقان با گروه صلحطلبانی که در آیهي قبل از آنان یاد شد، سه تفاوت عمده دارند: الف) میکوشند از مسلمانان سوء استفاده
کنند. ب) پیشنهاد صلح به مسلمانان نمیکنند. ج) از اذیت و آزار مسلمانان پروایی ندارند. پس برخورد شدید و سرکوبگرانه،
مخصوص منافقان فتنه جوست؛ کسانی که منتظر فرصت براي براندازي نظام اسلامی هستند. 2. منافقان در هنگام فتنهها شناخته
میشوند؛ یعنی در این فرصتها و زمینههاي مناسب خصلتهاي درونی خود را بروز میدهند. آنان فتنهگران منتظر فرصت هستند و
هرگاه بتوانند به مسلمانان ضربه میزنند و از این رو پیشنهاد صلح و دوستی نمیدهند. 3. منافقان دو چهره، خطرناكترین منافقان
4. در هر «1» . هستند و به آسانی ممکن نیست شناخته شوند و به دام بیفتند و دست یافتن به آنها احتیاج به دقت و مراقبت کافی دارد
صورت، آیهي فوق به مسلمانان نوید پیروزي و تسلّط بر منافقان را میدهد. این تسلّط ممکن است از نظر منطقی و فکري و یا
قدرت نظامی باشد. 5. در اسلام راه توبه باز است و حتی اگر منافقان دست از توطئه و اذیت بردارند و پیشنهاد صلح کنند، پذیرفته
میشود. 6. مسلمانان باید انواع دشمنان خود را بشناسند و با هر یک برخوردي متناسب داشته باشند. برخورد با کافران و منافقان
باید، به تناسب آنها، گاهی شدید و گاهی نرم باشد. ص: 244 آموزهها و پیامها: 1. پدیدهي نفاق تمام
شده نیست و در آینده نیز وجود خواهد داشت. 2. مراقب سوء استفادهي منافقان فتنهجو باشید. 3. با منافقان فتنهجو شدیداً برخورد
کنید. 4. خدا مؤمنان را نیرومندتر از منافقان قرار داده است (پس نگران نباشید).
قوانین قتل
قوانین قتل قرآن کریم در آیهي نود و دوم سورهي نساء قوانین قتل خطا را بیان میکند و میفرماید: 92 . وَمَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ أَن یَقْتُلَ
صفحه 64 از 117
مُؤْمِناً إِلَّا خَطَئاً وَمَن قَتَلَ مُؤْمِناً خَطَئاً فَتَحْرِیرُ رَقَبَۀٍ مُّؤْمِنَۀٍ وَ دِیَۀٌ مُّسلَّمَۀٌ إِلی أَهْلِهِ إِلَّآ أَن یَصَّدَّقُواْ فَإِن کَانَ مِن قَوْمٍ عَدُوٍّ لَّکُمْ وَهُوَ مُؤْمِنٌ
فَتَحْرِیرُ رَقَبَۀٍ مُّؤْمِنَۀٍ وَإِن کَانَ مِن قَوْمٍ بَیْنَکمْ وَ بَیْنَهُم مِّیثقٌ فَدِیَۀٌ مُّسلَّمَۀٌ إِلی أَهْلِهِ وَتحْرِیرُ رَقَبَۀٍ مُّؤْمِنَۀٍ فَمَن لَّمْ یَجِدْ فَصِ یَامُ شهْرَیْنِ مُتَتَابِعَیْنِ
تَوْبَۀً مِّنَ اللَّهِ وَ کَ انَ اللَّهُ عَلِیماً حَکیماً و براي هیچ مؤمنی سزاوار نیست که مؤمنی را بکُشد، مگر اشتباهی (رخ دهد؛) و هر کس
مؤمنی را به اشتباه بکُشد، پس آزاد کردن بنده مؤمنی (واجب است)، و خونبهایی به خانوادهاش پرداخته شود؛ مگر اینکه [آنان
خونبها را] ببخشند. و اگر [مقتول ، از گروهی باشد که دشمن شماست، در حالی که وي مؤمن بوده، پس آزاد کردن بنده مؤمنی
(واجب است)؛ و اگر [مقتول از گروهی باشد که بین شما و بین آنان پیمان محکمی است، پس [باید] خونبهایی به خانوادهاش
پرداخت، و بنده مؤمنی آزاد کند؛ و هر کس (بنده مؤمنی) نیافت، پس روزهي دو ماه پیاپی بر او واجب است. (این نوعی تخفیف
و) توبه پذیري خداست؛ و خدا، داناي فرزانه است. ص: 245 شأن نزول: حکایت شده که یکی از بت
را به جرم گرایش به اسلام شکنجه میکرد، پس از هجرت مسلمانان به مدینه، « عیاش » مسلمانی به نام « حارث » پرستان مکه به نام
عیاش نیز هجرت نمود و اتفاقاً روزي در یکی از محلههاي اطراف مدینه، با شکنجهگر خود یعنی حارث روبهرو شد، از فرصت
استفاده کرد و او را به قتل رسانید. عیاش فکر میکرد یک نفر از دشمنان اسلام را از پاي در آورده است، در حالی که نمیدانست،
حارث توبه کرده و مسلمان شده بود و به طرف پیامبر صلی الله علیه و آله میرفت. این آیه فرو فرستاده شد و احکام قتل خطا و
نکتهها و اشارهها: 1. آیه جریمهي قتل خطا را در سه مرحله بیان کرده «1» . اشتباه را به صورت کلّی و براي همهي مردم بیان کرد
است. الف) چنان چه مقتول از خانوادهي مسلمان باشد، قاتل باید دو کار انجام دهد: یکی اینکه بردهي مسلمانی را آزاد نماید و
دیگر اینکه خونبهاي مقتول را به صاحبان خون بپردازد، مگر اینکه خاندان مقتول با رضایت خاطر از خونبها درگذرند. ب)
مقتول وابسته به خاندانی باشد که با مسلمانان دشمنی دارند، که در این صورت، کفّارهي قتل خطا، آزاد نمودن برده است، و
پرداخت خونبها به گروهی که تقویت اقتصادي آنان خطري براي مسلمانان به شمار میآید، ضرورت ندارد؛ علاوه بر آن، اسلام
ارتباط خانوادگی این فرد مسلمان را با خانوادهي مقتول، که دشمن اسلاماند، بریده است؛ بنابراین جایی براي جبران خسارت
نیست. ج) خاندان مقتول از کافرانی باشند که با مسلمانان پیمان بستهاند که در این صورت، قاتل باید یک برده آزاد کند و علاوه
بر آن، براي احترام به پیمان ص: 246 مسلمانان، باید خونبهاي فرد کشته شده را به بازماندگانش
2. در آیهي فوق، براي جبران قتل «1» . بپردازد. از ظاهر آیه و روایات استفاده میشود که در صورت سوم نیز، مقتول مؤمن است
خطایی، سه جریمه بیان شده که هر کدام جبران کنندهي نوع خسارتی است که از این عمل به وجود میآید: الف) آزاد کردن
برده، اولًا، نوعی جبران خسارت اجتماعی براي کشته شدن یک مؤمن به شمار میآید؛ چرا که آزادي نوعی حیات است و وقتی
حیات یک انسان گرفته میشود، به جبران آن، یک نفر آزاد میشود و حیات مییابد و ثانیاً، نوعی عبادت است و آثار معنوي در
روح آزاد کنندهي برده خواهد داشت. ب) پرداختن خون بها که در واقع یک نوع جبران خسارت اقتصادي وارد شده به خانوادهي
مقتول است. ج) دو ماه روزهي پیدرپی که جبران خسارت اخلاقی و معنوي براي قاتلی است که دسترسی به آزاد کردن بردهي
مؤمن ندارد. 3. خون بها جبران خسارت اقتصادي خانوادهي مقتول است، نه قیمت واقعی خون او؛ زیرا خون یک مؤمن بیگناه،
در مورد بازماندگان مقتول مسلمان است، نه در مورد ،«. مگر آنکه آنان از خونبها در گذرند » فراتر از هر قیمتی است. 4. جملهي
غیر مسلمانان؛ چرا که در این مورد زمینهي این بخشش وجود ندارد و مسلمانان نیز تا آنجا که ممکن است نباید زیر بار منّت
ذکر شده است، در حالی « دیه » قبل از ،« آزادي برده » ، غیرمسلمان بروند. 5. در مورد قتل خطایی که بازماندگان مقتول مسلماناند
که در موردي که بازماندگان مقتول ص: 247 مسلمان نیستند، دیه قبل از آزادي برده آمده است.
شاید این چینش بحث در آیهي فوق اشاره به آن باشد که تأخیر دیه در بین غیرمسلمانان عکس العمل نامطلوبی دارد و به
پیمانشکنی تعبیر میشود و باید هر چه زودتر پرداخت شود تا آتش نزاع شعلهور نگردد. 6. در این آیه مقدار دیه و خونبها
صفحه 65 از 117
تعیین شده که در صورت « هزار مثقال طلا یا یکصد شتر و یا دویست گاو » مشخص نشده است، اما در سنت اسلامی مقدار آن
توافق، میتوانند قیمت آنها را بپردازند. البته این مقیاسها از امور طبیعی انتخاب شده است که، بر خلاف مقیاسهاي مصنوعی، با
که «2» 7. پرداخت دیهي قتل خطایی، بر عهدهي خویشاوندان پدري قاتل است «1» . گذشت زمان دگرگون و یا بیارزش نمیشود
عاقِله نامیده میشوند واین نوعی بیمهي خانوادگی مسلمان است. 8. از احکام آیهي فوق متوجه میشویم که آزادي تدریجی
بردگان، در ضمن برنامههاي اسلامی گنجانده شده است و این یک جهت کلی در برنامهي زندگی مسلمانان بود که توسط قرآن
ترسیم شد و در نهایت، بردهداري را از سرزمینهاي اسلامی برافکند. 9. تقویت اقتصادي دشمنان اسلام جایز نیست، حتی اگر به
صورت پرداخت دیه و خونبها به آنان باشد؛ از این رو در آیهي فوق پرداخت خونبها به دشمنان مسلمانان بیان نشده است. 10 . در
قید ایمان آمده و سه بار در آیهي فوق تکرار شده است. این نشان میدهد که در اسلام جریمه دادن نیز رنگ ،« برده » آزاد کردن
11 . کسی که قتل خطا انجام داده است، میتواند به جاي آزاد کردن برده، ص: 248 «3» . مکتبی دارد
دو ماه روزه بگیرد، اما یک قید مشکل براي آن وجود دارد و آن این که باید دو ماه پیدرپی باشد؛ تا اولًا، افراد از آزادي بردگان
که بار مالی دارد، شانه خالی نکنند و ثانیاً، این روزههاي سخت وسیلهاي براي پاكسازي روح انسان شود. 12 . در آیهي فوق، در
به کار رفته است. این تعبیر اشاره دارد که این بخشش داراي فضیلت است « صدقه » تعبیر ،« عفو » مورد بخشش خونبها، به جاي تعبیر
اشاره به آن است که مؤمن ،« براي هیچ مؤمنی سزاوار نیست » 13 . تعبیر «1» . و بدین ترتیب مردم را به بخشش خونبها تشویق میکند
هرگز به خود اجازه نمیدهد که دست خویش را به خون فرد بیگناهی بیالاید و در حریم ایمان، همهي افراد اعضاي یک پیکرند و
هیچ عضوي عمداً عضو دیگر را نمیآزارد و قطع نمیکند. 14 . استثناي قتل خطایی در این آیه به معناي مجاز بودن افراد در این
عمل نیست؛ زیرا اشتباه قابل پیشبینی نیست، بلکه انسان میتواند مقدماتی فراهم کند که اینگونه اشتباهات کمتر رخ دهد؛ پس
مقصود آیه آن است که شخص مؤمن جز در موارد اشتباه مرتکب چنین گناه بزرگی نخواهد شد. 15 . کار خطایی مجازات ندارد،
اما مسألهي قتل و خون مسلمانان، مطلب سادهاي نیست و هدف اسلام از این احکام شدید آن است که اولًا، نهایت احتیاط را به کار
بندند؛ ثانیاً، با سختگیري در جریمه، مردم به فکر چارهاندیشی و آماده کردن مقدماتی بیفتند که از قتل خطایی جلوگیري کند؛ و
ثالثاً مردم بدانند که با ادعاي قتل خطا، هرگز نمیتوانند خود را تبرئه کنند. بنابراین، این احکام و سختگیريها، در مجموع،
ضریب امنیت اجتماعی و فردي را بیشتر میکند. ص: 249 آموزهها و پیامها: 1. قتل مسلمانان
بیگناه، با ایمان سازگار نیست. 2. قتل عمدي مؤمنان بیگناه جایز نیست. 3. احترام جان مسلمان تا حدّي است که از قتل خطا هم
نمیتوان بهآسانی گذشت. 4. خطا یکی از ملاكهاي (رفع تکلیف، یا) تخفیف در کیفر افراد است. 5. به جریمههاي خطاکاران
رنگ مکتبی بدهید و از این فرصت براي اصلاح نظام اجتماعی استفاده کنید. 6. قوانین جزایی را طوري تنظیم کنید که موجب
تقویت دشمنان نشود. *** قرآن کریم در آیهي نود و سوم سورهي نساء به کیفر قتل عمد و عظمت گناه آن اشاره میکند و
میفرماید: 93 . وَ مَن یَقْتُلْ مُؤْمِناً مُّتَعَمِّداً فَجَزَآؤُهُ جَهَنَّمُ خلِداً فِیهَا وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَاباً عَظِیماً و هر کس، عمداً مؤمنی
را بکُشد، پس کیفرش (آتش) جهنّم است، در حالی که در آنجا ماندگار است؛ و خدا بر او خشم میگیرد؛ و او را از رحمتش
کشتهي برادر « مَقیس » دور میسازد؛ و عذابی بزرگ برایش آماده ساخته است. شأن نزول: حکایت شده که یکی از مسلمانان به نام
یافت و این مطلب را به پیامبر صلی الله علیه و آله عرض کرد. آن حضرت مَقیس را به همراه یکی « بَنی النجار » خود را در محلهي
نزد بزرگان بنی النجار فرستاد و پیغام داد که اگر قاتل آن مسلمان را میشناسند، تحویل ،« قیس بن هلال » دیگر از مسلمانان، به نام
برادرش دهند و اگر نمیشناسند، خونبهاي او را بپردازند. آنان نیز، چون قاتل را نمیشناختند، خونبها را به برادرش تفسیر قرآن
مهر جلد چهارم، ص: 250 پرداختند. هنگام بازگشت، برادر مقتول تحت تأثیر افکار جاهلیت قرار گرفت و با خود گفت: پذیرفتن
خونبها نوعی سرشکستگی است؛ از این رو، همسفر خود را، که از قبیلهي بنی النجار بود، کشت و انتقام خون برادرش را گرفت و
صفحه 66 از 117
«1» به طرف مکه فرار کرد و از اسلام نیز کناره گرفت. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، در مقابل این خیانت، کشتن او را مباح کرد
. و آیهي فوق به همین مناسبت فرود آمد و کیفرهاي قتل عمد را به صورت کلی و براي عموم مردم بیان کرد. نکتهها و اشارهها: 1
چهار مجازات و کیفر شدید اخروي براي قتل مشخص شده که عبارتاند از: الف) خشم و غضب الهی؛ ب) دوري از رحمت خدا
2. در آیهي فوق مجازات اخروي شدیدي «2» . (لعنت)؛ ج) مهیّا ساختن عذاب بزرگی براي قاتل؛ د) ماندن طولانی در آتش جهنم
براي قتل عمد بیان شده که در هیچ موردي این چنین مجازاتی بیان نگردیده است؛ شاید بدین سبب که کیفر سنگین از عوامل
بازدارندهي فساد و عامل ایجاد امنیت است. 3. آدمکشی از بزرگترین جنایات و گناهان است و اگر با آن مبارزه نشود، امنیت
فردي و اجتماعی مردم از بین میرود؛ از این رو قرآن کریم در آیات متعددي با آن برخورد کرده است: تفسیر قرآن مهر جلد
چهارم، ص: 251 در آیهي 23 سورهي مائده میفرماید: هر کسی که انسانی را بکشد، بدون اینکه مرتکب قتلی شده باشد و یا در
زمین فسادي نماید، گویا همهي مردم را کشته است. و در آیهي 179 سورهي بقره کیفر دنیوي قتل عمد را قصاص قرار داده است.
4. در برخی روایات اشاره شده که مجازات فوق براي کسی است که مؤمنی را به خاطر ایمانش به قتل برساند و یا کشتن او را مباح
و او موفق به توبه نمیشود و یا توبهاي برایش وجود ندارد، اما قاتل عادي «1» شمرد؛ که چنین قتلی، نشانهي کفر قاتل است
5. خداوند در آیهي 53 سورهي زمر میفرماید: به راستی که خدا همهي گناهان را «2» . میتواند، با شرایطی، از گناه قتل توبه کند
و حتی توبه از شرك به خدا نیز پذیرفته میشود؛ پس به نظر میرسد که قتل عمد هم قابل توبه باشد و از این روست «3» . میبخشد
قاتل شهید بزرگ اسلام، حمزة بن عبد المطلب، در گذشت ،« وحشی » که پیامبر صلی الله علیه و آله از گناه فرد خطرناکی همچون
6. در کتابهاي فقهی آمده است که قتل بر سه نوع است: الف) قتل عمد: شخصی با تصمیم قبلی و با «4» . و توبهاش را پذیرفت
استفاده از وسایل قتل، کسی را بکشد. ب) قتل شبه عمد: شحصی تصمیم بر کشتن نداشته باشد، اما تصمیم تفسیر قرآن مهر جلد
چهارم، ص: 252 کاري علیه او (مثل زدن مقتول) را داشته باشد، اتفاقاً عمل او منتهی به قتل شود. ج) قتل خطا: شخصی هیچ گونه
تصمیمی در بارهي قتل یا کاري علیه مقتول نداشته باشد، ولی اتفاقاً کشته شود؛ مثلًا بخواهد حیوانی را شکار کند، اما تیرش به
7. در اسلام، ارزش انسان به خاطر «1» . انسانی بخورد. احکام این قتلها در کتابهاي فقهی و برخی رسالههاي عملیه آمده است
افکار و عقاید صحیح اوست؛ از این رو مؤمن بودن مقتول در آیه مورد توجه قرار گرفته است. آموزهها و پیامها: 1. قتل و آدمکشی
و انسان را از رحمت الهی دور میسازد. 2. عمداً کسی را نکشید که فرجامی عذاب آلود دارد. *** «2» از گناهان کبیره است
قرآن کریم در آیهي نود و چهارم سورهي نساء به لزوم پذیرش اسلام ظاهري افراد و تحقیق در بارهي آنان اشاره میکند و
میفرماید: 94 . یأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ إِذَا ضَ رَبْتُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَتَبَیَّنُواْ وَلَا تَقُولُواْ لِمَنْ أَلْقَی إِلَیْکُمُ السَّلمَ لَسْتَ مُؤْمِناً تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَیَوةِ
الدُّنْیَا فَعِندَ اللَّهِ مَغَانِمُ کَثِیرَةٌ کَ ذلِکَ کَنتُم مِّن قَبْلُ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَیْکُمْ فَتَبَیَّنُواْ إِنَّ اللَّهَ کَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیراً
ص: 253 اي کسانی که ایمان آوردهاید! هنگامی که (براي جهاد) در راه خدا سفر میکنید، پس تحقیق کنید؛ و به کسی که (اظهار
در حالی که زندگی ناپایدار پست (دنیا و غنائمش) را «. مؤمن نیستی » : اسلام میکند و) با شما طرح صلح میافکند، نگویید
میجویید، چرا که غنیمتهاي فراوانی (براي شما) نزد خداست. شما (نیز) قبلًا همین گونه بودید، و خدا بر شما منّت نهاد. پس،
(خوب) تحقیق کنید؛ براستی که خدا به آنچه انجام میدهید، آگاه است. شأن نزول: حکایت شده که پیامبر اسلام صلی الله علیه و
آله پس از جنگ خیبر، اسامه را همراه گروهی از مسلمانان به سوي یکی از روستاهاي یهودي نشین اطراف فدك فرستاد تا آنان را
به سوي اسلام دعوت کنند و یا با شرایطی در (ذمّه و) پناه اسلام قرار دهند. شخصی از یهودیان، که مسلمان شده بود، اموال و
فرزندان خود را در پناه کوهی قرار داد و به استقبال مسلمانان شتافت. اسامه گمان کرد که آن مرد در باطن مسلمان نیست و براي
حفظ اموالش اظهار اسلام میکند؛ از این رو با او درگیر شد و آن مرد کشته شد و اموال او به غنیمت مسلمانان در آمد. هنگامی که
این خبر به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله رسید، سخت ناراحت شدند و به اسامه فرمودند: تو یک مسلمان را کُشتی. اسامه عذر
صفحه 67 از 117
آورد که این مرد، از ترس، اظهار اسلام میکرد. پیامبر صلی الله علیه و آله پاسخ دادند: تو که از درون او آگاه نبودي؛ شاید به
در این هنگام این آیه فرود آمد و به مسلمانان هشدار داد که به خاطر غنایم جنگی و مانند آن، سخن «1» . راستی مسلمان شده بود
کسی را که اظهار اسلام میکند، انکار نکنید، تحقیق نمایید و سخن او را بپذیرید. ص: 254 نکتهها و
سفرهاي مسلمانان براي جهاد است. مسلمانان در این سفرها گاهی با قبایل و افرادي « گام نهادن در راه خدا » اشارهها: 1. مقصود از
برمیخوردند که اظهار اسلام میکردند. آیهي فوق به مسلمانان دستور میدهد که ایمان افراد را تکذیب نکنند. این نوعی احتیاط
براي حفظ جان افراد بیگناه است. 2. در اسلام، اظهار ایمان دشمن و تقاضاي صلح از طرف او پذیرفته میشود، اگر چه غنایم
مادي فراوانی از دست برود؛ هدف جهاد اسلامی، مادي نیست؛ یعنی جنگ مسلمانان براي توسعهطلبی و جمعآوري غنائم نیست،
بلکه هدف، آزادي انسانها از قیدِ بندگی زر و زور است. 3. دستور پذیرش اسلام ظاهري کافران، ممکن است موجب سوء استفاده
و رفتار منافقانهي برخی افراد شود، ولی هر قانون خوبی ممکن است مورد سوء استفاده قرار گیرد و قانون فوق نیز از این قاعده
مستثنا نیست؛ و از طرف دیگر، اگر اسلامِ ظاهري افراد قبول نشود و معیار اسلام باطنی و قلبی باشد، مفاسد زیادي به بار میآید، و
هر کسی که با دیگري کینه دارد، او را متهم به اسلام ظاهري میکند و خونهاي زیادي ریخته میشود. افزون بر این، در هر آئینی،
افرادي هستند که گرایشهاي ساده و ظاهري دارند، اما پس از مدتی و با تماس مداوم و کسب معرفت بیشتر، ایمان آنها ریشهدار
و محکم میشود. پس، مصلحت پذیرش اسلام ظاهري افراد از مصلحت طرد آنها بیشتر است. 4. به جاي سوء ظن و برچسب زدن
به افراد مشکوك و عجله در کارها، به تحقیق در احوال آنها بپردازید. شما مأمور به ظاهر افرادید نه باطن آنها؛ آري؛ ردّ گفتههاي
5. از آنجا که در آیهي فوق ص: 255 «1» . دیگران در مورد مسلمان بودنشان، دلیل میخواهد
مسئلهي بسیار مهم خون بیگناهان مطرح بوده است دو بار دستور تحقیق و تَبیُّن داده شده است تا احتیاط رعایت شود. 6. در اسلام
پس اگر فردي به مسلمانان بپیوندد، بهتر از افزایش سرمایهها و اموال «1» ؛ اصالت با انسان و ایمان است، نه با مال و غنایم ناپایدار
مسلمانان است. 7. خطر عوض شدن انگیزهها در جهاد، بسیار جدّي است و جاذبهي دنیاطلبی، رزمندگان جان بر کف را نیز رها
نمیکند؛ از این رو این آیه به رزمندگان هشدار میدهد که به خاطر غنایم مادي، اظهار ایمان افراد را تکذیب نکنند. 8. در دوران
جاهلیت هدف جنگها غارتگري بود، ولی در دوران اسلام، هدف جنگ هدایت مردم یا دفاع از آنان است؛ بنابراین، جنگ براي
9. براي قضاوت در مورد دیگران سابقهي خودتان را به یاد آورید و خود را به جاي «2» . مقاصد دنیوي، خصلتی جاهلی است
10 . ایمان مسلمانان و هدایت آنان و پاکی نیتها و اخلاص، همگی «3» . دیگران قرار دهید، چون شما نیز روزي مثل آنان بودید
که خداوند به انسان ارزانی داشته است. آموزهها و پیامها: «1» ص: 256 نعمتهاي سنگین الهی است
1. پژوهش، یک اصل اساسی در پذیرش و ردّ ادعاهاي دیگران است. 2. کسانی را که اظهار اسلام کردند، با آغوش باز بپذیرید (و
در جبههي جنگ از قدرت خود سوء استفاده نکنید). 3. چشمتان به خزانهي الهی باشد، نه به غنایم مردم. 4. به خاطر کالاي ناپایدار
دنیا، آدم نکشید. 5. سوابق خود را به یاد آورید و در مورد دیگران سخت نگیرید.